. . .

متروکه رمان خانوم دکتر | reihane_a

تالار تایپ رمان
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
ژانر اثر
  1. اجتماعی
نام رمان: خانوم دکتر
نویسنده: Reihane_a
ژانر: عاشقانه، اجتماعی، طنز
ناظر: @لیانا مسیحا

خلاصه: رمان درباره دختری با گذشته ی تلخ و با آینده‌ایی مبهم خانم دکتری که همراه خواهرش قربانی عقاید پسر دوستی شده است. دختری که دختر ارباب بود اما در ناز نعمت بزرگ نشد( آرامی) که با مرگ مادر مهربانش تمام سختی هایش آغاز شد تا این‌که رئیس جدیدش وارد بیمارستان می‌شود و اتفاق هایی جالب و هیجان انگیزیی برای دکتر قلب ما پیش می‌آید... .
 
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 8 users

Romanik Bot

رمانیک بات
کاربر VIP
شناسه کاربر
235
تاریخ ثبت‌نام
2020-12-27
آخرین بازدید
موضوعات
53
نوشته‌ها
851
پسندها
7,285
امتیازها
218
محل سکونت
romanik.ir
وب سایت
romanik.ir

  • #2
wtjs_73gk_2.png
نویسنده‌ی عزیز، ضمن خوش‌آمد گویی و سپاس از انتخاب انجمن رمانیک را برای انتشار رمان خود؛ خواهشمندیم قبل از تایپ رمان خود، قوانین زیر را با دقت مطالعه کنید.​
اگر سوالی دارید میتوانید بعد از خواندن قوانین زیر سوالتون رو مطرح کنید.​
قبل از درخواست جلد، قوانین زیر را مطالعه کنید.​
برای درخواست نقد، با توجه به قوانین در تاپیک زیر اعلام آمادگی کنید.​
بعد از اتمام رمان، میتوانید درخواست ویراستار دهید.​
جهت درخواست صوتی شدن آثار خود می‌‌توانید در تالار مربوطه، درخواست دهید.​
و پس از پایان یافتن رمان، در تاپیک زیر با توجه به قوانین اعلام نمایید.​
با تشکر​
 
  • لایک
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 4 users

Reihane_a

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
1067
تاریخ ثبت‌نام
2021-10-17
آخرین بازدید
موضوعات
1
نوشته‌ها
2
پسندها
26
امتیازها
63

  • #2
پارت اول
بستنی هارو تو دستم گرفتم سمت پرایدم رفتم، آوا با ذوق جوری نگاه می‌کرد که دلم ضعف رفت.نشستم :
- اینم تقدیم خواهر کوچولوم.
همونجوری که بستنی رو از دستم می‌گرفت غر می‌زد:
-من کوچولو نیستم!
_ آقا هرکی زودتر خورد
- سه..... دو...... یک
مشغول خوردن بستنی شدیم خیلی باحال بود دور دهنش بستنی شده بود ناخود آگاه خندیدم.اونم خندید:
_ تو... تو چرا... می‌خندی؟
_ برای.... هم.. همون... دلیل... که.... تومی‌خندی!
متوجه شدم دور دهن من ازاون بدترشده.تا شب تو شهر گشتیم
دوست نداشتم آوا مثل من حسرت به دل یه باغ وحش یا یه بستنی باشه این حسرت تو بزرگیش نفرت می شد، من این‌رو نمی‌خواستم ولی هنوزم با حسرت به بچه هایی که دست مامان باباشون رو گرفتند و فقط کافیه دستشون رو سمت ویترین دراز می‌کنند، تا والدین شون تو مغازه می‌رفتن و خرید می‌کردند من این حسرت رو تو چشمای خودم‌ و خواهرم می‌دیدم ازش ممنون بودم که مطرح نمی‌کرد تا من شرمنده اون چشمای خوشگلش نشم.
نگاهی به آوا انداختم غرق خواب بود خواب خوشبختی خواب اینکه خواهرش یه روزم شده نره سرکارو باهم نهار بخورند امیدوارم خوابش به واقعیت تبدیل بشه!
گوشی پارازید انداخت تو فکرم:
_ بله
_ سلام دیوونه کدوم گوری؟
_ سلام عاقل الان میام آوا رو بزارم خونه خانم نجفی (همسایه) میام.
_ بدو بیا که رضایی وحشی نشده!
 
  • لایک
  • گل رز
  • خنده
واکنش‌ها[ی پسندها]: 9 users

Reihane_a

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
1067
تاریخ ثبت‌نام
2021-10-17
آخرین بازدید
موضوعات
1
نوشته‌ها
2
پسندها
26
امتیازها
63

  • #3
پارت دوم
آوا رو گذاشتم خونه همسایه خانم نجفی دوتا بچه دوقلو داشت و شوهرش تو تصادف مرده بود. خانم مهربونی بود برخلاف اون پیرزن پایینی آخ آخ یه پسر داشت که رفته خارج! روزی نشد که اونو نبینم اون کروکدیل رو نکوبه توسرم خوب من چی‌کنم که مهندسه!
رفتم تو بیمارستان لباس فرممو پوشیدم،تا از اتاق دراومدم یکی از کولم آویزون شد فاطمه بود و گفت:
_ سلام دلکم برات تنگیده بود!
- سلام آتیش‌پاره.
_ وایی آرام انقدر خسته ام به جام شیفت وایمیستی؟!
_ بگو چرا دلت برام تنگ شده بود!
با مظلومیت ساختگی گفت:
_ نه یهویی همین الان خسته شدم
_ آها
تو پذیرش نشسته بودیم که هستی گفت:
_ میگن دکتر رضایی 50%سهام فروخته
_ اونوقت به کی؟
_ ببین بگم یه پسرس ببین انقدر این خوشتیپه!
_ به تیپش چیکار داری مبارک ننه اش!
_ حالا که اومد تورش کردم می‌فهمی؟!
- عه مگه خرم تور می‌کنند.
_ خب حالا، آقا از خارج تشریف آوردند از اون خرپولاست!
_ تنها غم این باباخرپولا شکست عشقیه همین اما ما فقیر فقرا، تنها غمی که نداریم شکست عشقیه آخه خدایا غمامونم باهم مشترک نیست!
_نگو اون‌جوری الان تنها غم منم اینه؟!
_البته بعضیا! ناراحت نشو دیگه.
هستی وضع مالیشون توپه تک فرزنده، بابا و مامانش از اون دکتر معروفاند!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • قلب شکسته
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 4 users
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
1
بازدیدها
71
پاسخ‌ها
1
بازدیدها
56
پاسخ‌ها
2
بازدیدها
73

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین