بسمه تعالی
رمان: بیبند
اثری از: سحرصادقیان
ژانر: عاشقانه_اجتماعی
مقدمه:
به نام خدایی که خود آزاد است و آزادی را دوست دارد
تو مرا برهان از بند اسارت این دنیا
خلاصه:
قلبم تیر میکشید اما بیمهابا خودش را به قفسه سینهام میکوفت. برای لحظهای آزادی از بند اسارت، برای لحظهای رهایی و آرامش؛ من باید تحمل میکردم اما اگر آرام میگرفت قلبم...
رمان: بیبند
اثری از: سحرصادقیان
ژانر: عاشقانه_اجتماعی
مقدمه:
به نام خدایی که خود آزاد است و آزادی را دوست دارد
تو مرا برهان از بند اسارت این دنیا
خلاصه:
قلبم تیر میکشید اما بیمهابا خودش را به قفسه سینهام میکوفت. برای لحظهای آزادی از بند اسارت، برای لحظهای رهایی و آرامش؛ من باید تحمل میکردم اما اگر آرام میگرفت قلبم...
آخرین ویرایش: