عنوان رمان : به جرم عاشقی
نویسنده: مطهره
ژانر: عاشقانه و فانتزی
ناظر: @ansel
خلاصه:
سهیل و نفس عاشقانه همدیگه رو میپرستند. نفس مجبور میشه بهخاطر اتفاقات گذشته سهیل رو ترک کنه.
بعد از یک مدت سهیل، نفس رو در حالی که سر چهار راه گل می فروشه پیدا میکنه و...
پارت ۱
از دور ماشین پرادو مشکی رنگی رو دیدم که پشت چراغ قرمز وایساده بود. گلهای رز قرمز رو داخل دستم فشردم و به ماشین نزدیک شدم.
چند تقهای به شیشه زدم تا اینکه مردی شیشه رو پایین کشید.
نگاهم به چهرهش افتاد؛ مگه میشد
اون چشمهای عسلی رو نشناخت؟
سهیلم بود. چهقدر شکسته شده بود!
انگار اون هم من رو شناخت که با دلتنگی، مات چهرهم شده بود.
زودتر از سهیل به خودم اومدم و با تمام توان میدوییدم تا اینکه دستم از پشت کشیده شد و در آغوشش افتادم.
عطر تلخ مردانهش بینیم رو نوازش کرد. دوباره آغوشش پناهی شد برای من بی پناه!
- نفس خودتی؟ اینجا چیکار میکنی؟
از آغوشش بیرونم آورد و دلخور لب زد:
- چرا تَرکم کردی؟ چرا بین انبوهی از خاطراتمون رهام کردی؟ رفتی که ذره ذره نابود شدنم رو ببینی یا اینکه بیای و سر چهار راه گل بفروشی و مرد بودنم رو زیر سوال ببری؟
سکوتم رو که دید با دست چندباری تکانم داد
- لعنتی جوابمو بده، با سکوتت بیشتر از این عذابم نده
چی میگفتم؟ میگفتم…
نویسنده: مطهره
ژانر: عاشقانه و فانتزی
ناظر: @ansel
خلاصه:
سهیل و نفس عاشقانه همدیگه رو میپرستند. نفس مجبور میشه بهخاطر اتفاقات گذشته سهیل رو ترک کنه.
بعد از یک مدت سهیل، نفس رو در حالی که سر چهار راه گل می فروشه پیدا میکنه و...
پارت ۱
از دور ماشین پرادو مشکی رنگی رو دیدم که پشت چراغ قرمز وایساده بود. گلهای رز قرمز رو داخل دستم فشردم و به ماشین نزدیک شدم.
چند تقهای به شیشه زدم تا اینکه مردی شیشه رو پایین کشید.
نگاهم به چهرهش افتاد؛ مگه میشد
اون چشمهای عسلی رو نشناخت؟
سهیلم بود. چهقدر شکسته شده بود!
انگار اون هم من رو شناخت که با دلتنگی، مات چهرهم شده بود.
زودتر از سهیل به خودم اومدم و با تمام توان میدوییدم تا اینکه دستم از پشت کشیده شد و در آغوشش افتادم.
عطر تلخ مردانهش بینیم رو نوازش کرد. دوباره آغوشش پناهی شد برای من بی پناه!
- نفس خودتی؟ اینجا چیکار میکنی؟
از آغوشش بیرونم آورد و دلخور لب زد:
- چرا تَرکم کردی؟ چرا بین انبوهی از خاطراتمون رهام کردی؟ رفتی که ذره ذره نابود شدنم رو ببینی یا اینکه بیای و سر چهار راه گل بفروشی و مرد بودنم رو زیر سوال ببری؟
سکوتم رو که دید با دست چندباری تکانم داد
- لعنتی جوابمو بده، با سکوتت بیشتر از این عذابم نده
چی میگفتم؟ میگفتم…
آخرین ویرایش: