. . .

در دست اقدام دلنوشته نغمه های عشق در میان طوفان| آیسودا دهقان

تالار دلنوشته کاربران
رده سنی
  1. جوانان
ژانر اثر
  1. عاشقانه
  2. فانتزی
  3. تراژدی
سطح اثر ادبی
برنزی
اثر اختصاصی
بله، این اثر اختصاصی می‌باشد و فقط در انجمن رمانیک نوشته شده است.
موضوع: نغمه های عشق درمیان طوفان
ژانر: عاشقانه، فانتزی
نویسند: آیسودادهقان
مقدمه:

زندگی، گاهی مانند دریایی آرام به نظر می‌رسد و گاهی اوقات همانند طوفانی خروشان و مهیب. در این میان، عشق می‌تواند همچون نوری در تاریکی باشد که ما را به سمت ساحل امن هدایت می‌کند. داستانی که در ادامه می‌خوانید، روایت‌گر عاشقانه‌ای است که در دل طوفان‌ها شکل می‌گیرد و به ما یادآوری می‌کند که عشق واقعی می‌تواند از دل سخت‌ترین چالش‌ها عبور کند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Romanik Bot

رمانیک بات
کاربر VIP
شناسه کاربر
235
تاریخ ثبت‌نام
2020-12-27
آخرین بازدید
موضوعات
53
نوشته‌ها
1,013
پسندها
7,680
امتیازها
218
محل سکونت
romanik.ir
وب سایت
romanik.ir

  • #2
20230912-190802-rpnm.jpg

سلام خدمت شما دلنویس عزیز

متشکریم از شما بابت انتخاب انجمن رمانیک برای نگارش آثار ارزشمندتان

خواهشمندیم قبل از شروع دلنوشته‌ی خود، قوانین مذکور در تاپیک زیر را با دقت مطالعه کنید.
قوانین ایجاد دلنوشته

پس از ارسال حداقل ده پارت از دلنوشته خود، می‌توانید طبق قوانین تاپیک زیر برای اثر خود درخواست جلد دهید.

درخواست جلد برای دلنوشته

آموزش درخواست جلد رو در لینک زیر مشاهده کنید:
آموزش درخواست جلد برای دلنوشته​

پس از اتمام نگارش، برای درخواست نقد و تعیین سطح اثرتان، از طریق لینک زیر اقدام کنید.
درخواست نقد و بررسی دلنوشته

پس از اتمام نگارش دلنوشته، در تاپیک زیر اعلام کنید.
تاپیک اعلام پایان تایپ

شما می‌بایست پس از اتمام اثرتون درخواست رصد اثرتان را دهید تا ممنوعات اثرتون بررسی بشه، برای درخواست از طریق لینک زیر اقدام کنید.
درخواست رصد برای دلنوشته

بعد از اتمام رصد، مدیران هر تالار تاپیک‌های مربوطه رو ایجاد و نظر شما رو در پایان میپرسند و نیازی به ایجاد تاپیک‌های مختلف تا بر روی سایت رفتن اثر نمی‌باشد.

در صورت علاقمندی به صوتی شدن اثر خودتان، در لینک زیر درخواست صوتی شدن دهید.
درخواست صوتی شدن دلنوشته

آموزش و قوانین درخواست صوتی شدن رو در لینک زیر مشاهده کنید:
آموزش و قوانین صوتی شدن

جهت انتقال اثر به متروکه و یا بیرون آوردن اثر از متروکه، از طریق لینک زیر اقدام کنید.

درخواست انتقال یا خروج از متروکه

|متشکریم از حضور گرم و همکاری شما در انجمن رمانیک!

| مدیریت تالار ادبیات انجمن رمانیک |
 

aisoo

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
8956
تاریخ ثبت‌نام
2024-11-12
آخرین بازدید
موضوعات
1
نوشته‌ها
23
پسندها
45
امتیازها
33

  • #3
پارت: اول

در دل طوفان، وقتی همه چیز به نظر می‌رسید که در حال فروپاشی است، من و تو همچنان در این رقص بی‌پایان ادامه می‌دادیم.

انگار که قدرت طوفان نه تنها ما را از هم دور نمی‌کرد، بلکه به ما نیرویی می‌داد که هر لحظه به هم نزدیک‌تر شویم. در این دنیای فانتزی، میان درختانی که به طوفان سر خم می‌کردند و دریاهایی که با امواجشان، آسمان را در آغوش می‌گرفت، ما تنها دو موجود بودیم که در این هیاهو برای یکدیگر می‌رقصید یم.


هر رعدی که به گوش می‌رسید، مثل یک پیام از دنیای دیگر بود، پیامی که می‌گفت: «عشق شما فراتر از زمان و مکان است.» و در آن لحظه، تنها چیزی که می‌توانست مرا از تلاطم‌های دنیا نجات دهد، نگاهت بود.
نگاهی که حتی در دل این طوفان بی‌رحم، دنیایم را روشن می‌کرد.
 
آخرین ویرایش:

aisoo

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
8956
تاریخ ثبت‌نام
2024-11-12
آخرین بازدید
موضوعات
1
نوشته‌ها
23
پسندها
45
امتیازها
33

  • #4
پارت: دوم

تو همان نغمه‌ای بودی که در دل تاریکی، قلبم را با لحن شیرینش آرام می‌کرد.

و من، در میان این رقص بی‌پایان با طوفان، هر لحظه بیشتر می‌فهمیدم که ما فراتر از این دنیای فانی هستیم.
عشق ما، همانطور که در دل طوفان‌ها زنده مانده، در دل زمان نیز جاودانه خواهد ماند.

آری، در این دنیای فانتزی، طوفان‌ها نمی‌توانند بین ما فاصله بیندازند، چون ما به هم پیوند خورده‌ایم، همچون نغمه‌های بی‌پایانی که در هر طوفان، فقط برای همدیگر می‌خوانند.

و در این رقص بی‌پایان طوفان‌ها، زمانی که آسمان در آتش رعدها می‌سوخت و زمین از تلاطم امواج می‌لرزید، دستانمان همچنان به هم می‌چسبید.
 
آخرین ویرایش:

aisoo

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
8956
تاریخ ثبت‌نام
2024-11-12
آخرین بازدید
موضوعات
1
نوشته‌ها
23
پسندها
45
امتیازها
33

  • #5
پارت: سوم

انگار که هیچ چیزی در این دنیا قادر به جدا کردن ما از یکدیگر نبود.

در این دنیای پر از افسانه‌ها و رازها، قلب‌های ما همچون دو پرندهٔ آزاد در دل آسمانی بی‌کران پرواز می‌کردند، بی‌آنکه هیچ طوفانی بتواند آنها را زمین‌گیر کند.

هر لحظه‌ای که می‌گذشت، بیشتر به یاد می‌آوردم که عشق ما نه تنها از جنس انسان‌ها، بلکه از سرودهایی است که از دل ستارگان به زمین می‌آید.

این عشق، یک موسیقی است که در دل طبیعت می‌نوازد و هر نغمه‌اش پر از قدرت و زیبایی است.
 
آخرین ویرایش:

aisoo

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
8956
تاریخ ثبت‌نام
2024-11-12
آخرین بازدید
موضوعات
1
نوشته‌ها
23
پسندها
45
امتیازها
33

  • #6
پارت: چهارم

هیچ نیرویی، حتی طوفان‌های عظیم، نمی‌تواند این نغمه‌ها را خاموش کند، چون آنها از دل ما برمی‌خیزند و در فضای بی‌پایان این جهان می‌پیچند.

در دل این طوفان، وقتی هر چیزی به نظر می‌رسید که در حال از هم پاشیدن است، تنها چیزی که ثابت و پایدار بود، نگاه تو بود.

نگاهی که همچون فانوسی در دل شب تاریک می‌درخشید، نوری که به من می‌گفت هیچ چیزی در این دنیا نمی‌تواند ما را از هم جدا کند.

ما بخشی از یک داستان عظیم و جاودانه بودیم، داستانی که نه در زمان و نه در مکان محدود می‌شود.

در این سرزمین فانتزی، جایی که مرزهای واقعیت و خیال با هم آمیخته شده، ما همچنان در دل طوفان‌ها با هم می‌رقصید یم.
 
آخرین ویرایش:

aisoo

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
8956
تاریخ ثبت‌نام
2024-11-12
آخرین بازدید
موضوعات
1
نوشته‌ها
23
پسندها
45
امتیازها
33

  • #7
پارت: پنجم

زیرا عشق ما، همانطور که از میان این طوفان‌های سهمگین جان به در می‌برد، برای همیشه در دل این دنیای پر از شگفتی‌ها جاودان خواهد ماند.

و در آن لحظه، وقتی که طوفان به اوج خود رسیده بود و زمین در حال بلعیدن آسمان بود، ما در کنار هم ایستاده بودیم، با دستانی که از شدت عشق به هم فشرده شده بودند.

طوفان با هر وزش خود، سعی می‌کرد ما را از هم دور کند، اما ما همچنان در کنار هم بودیم، بی‌هراس از قدرتش.
زیرا می‌دانستیم که هیچ چیزی نمی‌تواند میان ما فاصله بیندازد، هیچ طوفانی نمی‌تواند این پیوند را بشکند.
 
آخرین ویرایش:

aisoo

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
8956
تاریخ ثبت‌نام
2024-11-12
آخرین بازدید
موضوعات
1
نوشته‌ها
23
پسندها
45
امتیازها
33

  • #8
پارت: شیشم

صداهای ناشناخته‌ای از دل طوفان برمی‌خواستند، انگار که موجودات افسانه‌ای از دنیای دیگر به صدا درآمده بودند، اما من تنها صدای تو را می‌شنیدم.

صدایی که همچون آهنگی آرام‌بخش در دل سر و صدای طوفان می‌پیچید، و قلبم را آرام می‌کرد.

در این جهان فانتزی، جایی که هیچ قانون طبیعی حاکم نبود، تنها نیروی عشق ما بود که مسیرهای تازه‌ای می‌ساخت.

دور ما، دنیای خیال و واقعیت با هم تداخل می‌کرد.

درختان، درختانی نبودند که فقط به ریشه‌هایشان در خاک متکی باشند؛ آنها با شاخه‌هایی به آسمان در می‌رقصیدند و با هر رعد و برق، داستان عشق ما را به جهانیان می‌رساندند.
 
آخرین ویرایش:

aisoo

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
8956
تاریخ ثبت‌نام
2024-11-12
آخرین بازدید
موضوعات
1
نوشته‌ها
23
پسندها
45
امتیازها
33

  • #9
پارت: هفتم

دریا، دیگر فقط آب نبود، بلکه مرزهای افسانه‌ای میان دنیای ما و دنیای دیگر را می‌ساخت، و هر موجش به گوش من می‌رساند که در دل این طوفان، ما همان‌طور که در آغاز بودیم، کنار هم خواهیم ماند.

به یاد می‌آوردم، روزهایی که در کنار هم از زیر آسمان صاف قدم می‌زدیم، در حالی که دنیای عادی برای ما تنها پس‌زمینه‌ای بی‌اهمیت بود.

اکنون، میان طوفان‌ها، می‌دانستم که این داستان از پیش نوشته شده است.
ما نه تنها در این لحظات به هم تعلق داریم، بلکه در این طوفان‌ها، در این جهان پر از افسانه‌ها و شگفتی‌ها، قدرت عشق‌مان را می‌سازیم و با هر لحظه‌ای که می‌گذرد، این قدرت بزرگ‌تر می‌شود.

و طوفان، در دل خود، در عمق بی‌پایان هر رعد و برقش، به ناچار پذیرفت که این نغمه‌های عشق میان ما را نه تنها نمی‌شکند، بلکه در دل خود می‌پروراند.
 
آخرین ویرایش:

aisoo

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
8956
تاریخ ثبت‌نام
2024-11-12
آخرین بازدید
موضوعات
1
نوشته‌ها
23
پسندها
45
امتیازها
33

  • #10
پارت: هشتم

این عشق، در برابر تمامی طوفان‌ها و آزمون‌های زمان، همچنان زنده و شکوهمند باقی خواهد ماند.

و در این لحظه، وقتی که طوفان به اوج خود رسید و به نظر می‌رسید که دیگر هیچ‌چیز نمی‌تواند از این گرداب نجات یابد، من و تو، در قلب این هیاهو، به یکدیگر نگاه کردیم. نگاهی که تمام دنیای اطراف را متوقف کرد.

در آن نگاه، طوفان از درون ساکت شد، و تنها چیزی که باقی ماند، صدای قلب‌های ما بود که در هم می‌کوبید.
طوفان شاید ما را از هم دور کرده بود، اما هیچ‌چیز نمی‌توانست این پیوند روحی را بشکند.

در میان هر رعد و برق، ما همچنان دست‌های هم را در دست داشتیم، و هر قدمی که به جلو برمی‌داشتیم، زمین به زیر پای ما نرم‌تر می‌آمد.
 
آخرین ویرایش:

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 0, کاربران: 0, مهمان‌ها: 0)

بالا پایین