. . .

متروکه دلنوشته نامه هایی به سنگ | یسنا باقری

تالار دلنوشته کاربران
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
ژانر اثر
  1. عاشقانه
نام اثر: نامه هایی به سنگ
خالق اثر : یسنا باقری
ژانر: عاشقانه
مقدمه:
می‌دانم نمیخوانی، ولی من می‌نویسم.
شاید، روزی، نگاهت به نامه هایم خورد.
نمی‌دانم. شاید هم آن روز فرسنگ ها با تو فاصله داشته باشم...
 
  • گل رز
  • قلب شکسته
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 6 users

Romanik Bot

رمانیک بات
کاربر VIP
شناسه کاربر
235
تاریخ ثبت‌نام
2020-12-27
آخرین بازدید
موضوعات
53
نوشته‌ها
850
پسندها
7,277
امتیازها
218
محل سکونت
romanik.ir
وب سایت
romanik.ir

  • #2
screenshot-1266_eff3.png

به نام خداوند دل‌های پاک​

سلام خدمت شما دل‌نویس عزیز!​

متشکریم از شما برای انتخاب انجمن رمانیک جهت انتشار آثار ارزشمندتان.​
خواهشمندیم قبل از شروع کردن نگارش دلنوشته‌تان، قوانین مذکور در تاپیک زیر را با دقت مطالعه فرمایید!​

پس از ارسال حداقل ده پارت از دلنوشته خود، می‌توانید طبق قوانین تاپیک زیر برای اثر خود درخواست جلد دهید.
[درخواست جلد برای دلنوشته]

پس از اتمام نگارش، برای درخواست نقد و تعیین سطح اثرتان، از طریق لینک زیر اقدام کنید.
[درخواست نقد و تعیین سطح دلنوشته]

پس از رفع ایرادات گفته شده توسط منتقد، جهت بررسی دوباره و تعیین سطح مجدد اثرتان از طریق لینک زیر اقدام کنید.
[تعیین سطح مجدد دلنوشته]

پس از اتمام نگارش دلنوشته، می‌توانید از طریق لینک زیر برای صوتی کردن دلنوشته خود اقدام کنید.
[درخواست صوتی شدن دلنوشته]

پس از اتمام نگارش دلنوشته، در تاپیک زیر اعلام کنید.
[اعلام پایان نگارش دلنوشته]

شما می‌بایست پس از اتمام اثرتون درخواست رصد اثرتان را دهید تا ممنوعات اثرتون بررسی بشه، برای درخواست از طریق لینک زیر اقدام کنید.​

پس از اتمام رصد برای ویراستاری و ارسال اثر شما روی سایت، طبق موارد گفته شده در لینک زیر اقدام کنید.
[درخواست ویراستاری دلنوشته]

جهت انتقال اثر به متروکه و یا بیرون آوردن اثر از متروکه، از طریق لینک زیر اقدام کنید.
[انتقال و بیرون آوردن دلنوشته از متروکه]

متشکریم از حضور گرم و همکاری شما در انجمن رمانیک!​

| مدیریت تالار ادبیات انجمن رمانیک |​
 
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 6 users

کهن دل؛

رمانیکی فعال
رمانیکی
شناسه کاربر
2332
تاریخ ثبت‌نام
2022-05-28
موضوعات
3
نوشته‌ها
26
پسندها
146
امتیازها
98
محل سکونت
کهن شهر

  • #3
وقتی دیدمت هیچ وقت فکر نمیکردم جنون چندماه درگیرم کند و مانند سرطان به بدنم رخنه کند.

من اهل عشق و عاشقی نبودم. از عشق و عاشقی نفرت داشتم.

نمی‌دانم! نمی‌دانم کی، چگونه، مجنون شدم، مجنون سنگ! سنگی که حرف نمی‌زد، لبخند نمی‌زد، حتی نگاه هم نمی‌کرد.
نزدیکت نمیشدم ولی از دور میدیدمت.
می‌دیدم سنگ بودنت را و قلبم بیشتر مچاله می‌شد. چه عیبی دارد گاهی وقت ها سنگ ها هم ابراز احساسات کنند؟
این حرف قلبم بود. دوست نداشتم نزدیکت شوم. او من را هل می‌داد.
عقل حکم می‌کرد با سنگ حرف نزنم. عقل می‌فهمید، دل لجبازی می‌کرد.
 
  • گل رز
  • قلب شکسته
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 6 users

کهن دل؛

رمانیکی فعال
رمانیکی
شناسه کاربر
2332
تاریخ ثبت‌نام
2022-05-28
موضوعات
3
نوشته‌ها
26
پسندها
146
امتیازها
98
محل سکونت
کهن شهر

  • #4
دلم می‌خواست یک دانه بخوابانم زیر گوشت و بر سرت داد بزنم.
ولی زود بود برای نشان دادن خودم. تو که نمی‌دانستی چگونه دیوانه وار می‌خوابیدم، دیوانه وار بیدار میشدم و دیوانه وار تر به تو فکر می‌کردم.
کجا بودی؟ بر صندلی غرورت نشسته بودی و حتی نمی‌دانستی منی وجود دارد.
 
  • گل رز
  • لایک
  • قلب شکسته
واکنش‌ها[ی پسندها]: 5 users

کهن دل؛

رمانیکی فعال
رمانیکی
شناسه کاربر
2332
تاریخ ثبت‌نام
2022-05-28
موضوعات
3
نوشته‌ها
26
پسندها
146
امتیازها
98
محل سکونت
کهن شهر

  • #5
هیچ وقت کسی من را نفهمید. اطرافیان، هیچ وقت به حرف هایم گوش ندادند. حرف هایم مثل نخ قالی به هم متصل میشد و جواب ها مانند چاقو روی نخ ها می‌نشست.

نه کسی سعی کرد تو را از ذهنم بیرون کند و نه کسی کنارم بود تا به تو برسم. هرچند، می‌دانستم قطاری که خودم درونش زغال سنگ ریخته‌ام مقصد ندارد.
هرچقدر زغال سنگ بیرون می‌ریختم قطار توقف نمی‌کرد. قطار می‌تاخت و من هر لحظه پیر تر می‌شدم.

کاش می‌فهمیدی، هیچ وقت به خاطرت گریه نکردم. مثل تو سنگ نبودم ولی، فکر میکردم می‌آیی.
گریه را بی‌فایده می‌دانستم. من قصد رسیدن به تو را داشتم. اشک ریختن را بی‌فایده می‌دانستم. اشک ریختن، هدف من نبود.
 
  • قلب شکسته
  • گل رز
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 3 users
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین