. . .

انتشاریافته دلنوشته میمانی یا می‌روی؟|مهدیه مومنی

تالار دلنوشته کاربران
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
رده سنی
  1. نوجوانان
  2. جوانان
ژانر اثر
  1. عاشقانه
  2. تراژدی
سطح اثر ادبی
برنزی
اثر اختصاصی
بله، این اثر اختصاصی می‌باشد و فقط در انجمن رمانیک نوشته شده است.
negar_۲۰۲۳۰۴۱۴_۰۷۱۴۱۷_k5ji_uk8.jpg


نام دلنوشته: می‌مانی یا می‌روی؟
نام نویسنده: مهدیه مومنی
ژانر:تراژدی- غمگین-عاشقانه

خلاصه:
من همیشه در خیالم گام‌های تو را دنبال می‌کنم،
همیشه چشم به قدم‌های تو دوخته‌ام،
همیشه دل به صدای تو سپرده‌ام!
تمام تنم چشم و گوش شده تا بفهمند تو چه قصدی داری!
می‌خواهی با من و این قلب عاشق چه کنی؟
می‌خواهی با لب‌هایت چه نویدی به من بدهی؟
بگویی می‌مانم یا بگویی می‌روم؟!
آه...
رفتن را هیچ وقت دوست نداشته‌ام، من همیشه از جدایی‌ها وحشت می‌کنم، همیشه از همه‌ی رفتن‌ها می‌ترسم!
من خیلی برای خودمان نگرانم!
می‌شود زودتر تکلیف من را یک‌سره کنی؟
تو بگو...
می‌روی یا می‌مانی؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 13 users

.Mahdieh

رمانیکی حامی
نویسنده افتخاری
شناسه کاربر
940
تاریخ ثبت‌نام
2021-09-17
آخرین بازدید
موضوعات
308
نوشته‌ها
919
پسندها
3,381
امتیازها
340
سن
24
محل سکونت
√کره خاکی√

  • #21
دلنوشته نوزده:::
چرا نمی‌‌شود هر صبح که از خواب بیدار می‌شویم هیچ دغدغه‌ای ذهنمان را به خود مشغول نکرده باشد؟!
چرا نمی‌شود درون ذهنمان فقط اتفاقات سراسر قشنگ وجود داشته باشد و خالی از تفکرات خسته کننده باشد؟
چرا نمی‌توانیم راحت زندگی کنیم؟
خب آدمیزاد که از سنگ نیست، چه‌قدر مگر تاب و تحمل دارد که این‌همه سختی را به جان بخرد و دم نزند؟!
اگر پیش هر انسانی بروی و پای صحبت‌هایش بنشینی محال ممکن است لب باز نکرده و از دردهایش، غم‌هایش نگوید!
محال است از رنج‌هایی که روزگار بر او فائق آورده و بسیار او را رنجانده، داد سخن نکند!
خب حق دارد، آدمیزاد چرا همیشه مجبور است به تحمل یک عالمه رنج و بدبختی و سختی در حالی که می‌شد راحت و بی هیچ حرص و دردی یک عمر را به خوشی گذراند و بعد آرام در گور خوابید!
نه این‌که تمام عمر را بدوی و شاید به چیزهایی که می‌خواهی نرسی و بعد از آن با یک دنیا حسرت، دل به گور بسپاری!
من نمی‌توانم با دلایل واهی خودم را قانع کنم؛ اما خب تا بوده چنین بوده که آدمی محکوم باشد به تحمل رنج و تا هست احتمالاً چنین است!
خوب است که دنیا در حال گذر است، همان بهتر که برود و برود و برود!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 7 users

.Mahdieh

رمانیکی حامی
نویسنده افتخاری
شناسه کاربر
940
تاریخ ثبت‌نام
2021-09-17
آخرین بازدید
موضوعات
308
نوشته‌ها
919
پسندها
3,381
امتیازها
340
سن
24
محل سکونت
√کره خاکی√

  • #22
دلنوشته بیست:::
ببین چه کردی با من!
از وقتی که تنهایم گذاشته‌ای، روز به روز شکسته‌تر و رنجورتر می‌شوم!
هر روز بیش از روز پیش در خودم می‌شکنم، می‌میرم و جانم به لب می‌رسد.
هر روز روزی هزار دفعه می‌میرم و زنده می‌شوم، چشمانم از شدت اشک و ناله دیگر سوء ندارند!
زبانم دیگر نمی‌چرخد تا حرفی بر لب بیاورم؛ چون تویی نیستی که برایش درد و دل کنم.
بعد از تو از تمام جنس مخالف‌های اطرافم بیزار شده‌ام، از تمام آن‌هایی که مثل تو هستند دلزده‌ام، شاید همه‌ی آن‌ها مثل تو نباشند؛ اما من دیگر اعتماد نمی‌کنم، از یک سوراخ دو بار گزیده نمی‌شوم، اجازه نمی‌دهم مثل تو کسی این‌گونه با من و زندگی من بازی کند و قلبم را به بازی بگیرد.
می‌خواهم بگویم از تو و تمام آدم‌های اطرافم متنفرم، نمی‌خواهم کسی سمت من بیاید، تنهایی را به بودن‌های پوچ و توخالی آدم‌ها ترجیح می‌دهم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 6 users

Nil@85

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
بخشدار
مدیر
منتقد
انتشاریافته‌ها
1
بخشدار
- کتابدونی
مدیر
نقد
شناسه کاربر
838
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-28
آخرین بازدید
موضوعات
105
نوشته‌ها
1,548
راه‌حل‌ها
53
پسندها
13,488
امتیازها
650

  • #23


bs56_nwdn_file_temp_16146097490625ee7bd7e871a51fb04c9f32cadbd9bdf_vhgu_2qdi.jpg





عرض سلام و خسته نباشیدی ویژه خدمت شما نویسنده‌ی عزیز!
بدین وسیله پایان تایپ اثر شما را اعلام می‌‌دارم. با آرزوی موفقیت روز افزون!


|مدیریت کتابدونی|​
 
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 7 users
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین