. . .

انتشاریافته دلنوشته مجنون تر از فرهاد | محمد امین (رضا) سیاهپوشان

تالار دلنوشته کاربران
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
ژانر اثر
  1. عاشقانه
سطح اثر ادبی
طلایی
اثر اختصاصی
بله، این اثر اختصاصی می‌باشد و فقط در انجمن رمانیک نوشته شده است.
نام دلنوشته: مجنون‌تر از فرهاد.
نویسنده: محمد امین (رضا) سیاهپوشان
ژانر : عاشقانه
مقدمه:
به نام آن‌که هر چه هستم و نیستم، ساخته و پرداخته دستان او هستم!
می‌دانی دلبر شیرینم که من از فرهاد هم مجنون‌تر شدم؟
کوه بیستون را فرهاد کند و من تمام کوه‌های جهان را خواهم کند که به تو برسم.
آری مجنون نگاهی شده‌ام که در صبح‌گاه خیره به آفتابی شده بود و تمام تشعشع و گرمایش را از چشمانش می‌گرفت.
یک لبخند تو حکم آزادی می‌دهد به من زندانی در قلبت.
لبخندت را کم ارزانی آدم‌های سیاه و سفید این شهر کن، که از یک لبخندت اجازه ورود به حریم من را می‌دهد و تا ابد من آواره نگاه زیبای تو خواهم شد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 24 users

Romanik Bot

رمانیک بات
کاربر VIP
شناسه کاربر
235
تاریخ ثبت‌نام
2020-12-27
آخرین بازدید
موضوعات
53
نوشته‌ها
850
پسندها
7,277
امتیازها
218
محل سکونت
romanik.ir
وب سایت
romanik.ir

  • #2
screenshot-1266_eff3.png

به نام خداوند دل‌های پاک​

سلام خدمت شما دل‌نویس عزیز!​

متشکریم از شما برای انتخاب انجمن رمانیک جهت انتشار آثار ارزشمندتان.​
خواهشمندیم قبل از شروع کردن نگارش دلنوشته‌تان، قوانین مذکور در تاپیک زیر را با دقت مطالعه فرمایید!​

پس از ارسال حداقل ده پارت از دلنوشته خود، می‌توانید طبق قوانین تاپیک زیر برای اثر خود درخواست جلد دهید.
[درخواست جلد برای دلنوشته]

پس از اتمام نگارش، برای درخواست نقد و تعیین سطح اثرتان، از طریق لینک زیر اقدام کنید.
[درخواست نقد و تعیین سطح دلنوشته]

پس از رفع ایرادات گفته شده توسط منتقد، جهت بررسی دوباره و تعیین سطح مجدد اثرتان از طریق لینک زیر اقدام کنید.
[تعیین سطح مجدد دلنوشته]

پس از اتمام نگارش دلنوشته، می‌توانید از طریق لینک زیر برای صوتی کردن دلنوشته خود اقدام کنید.
[درخواست صوتی شدن دلنوشته]

پس از اتمام نگارش دلنوشته، در تاپیک زیر اعلام کنید.
[اعلام پایان نگارش دلنوشته]

پس از اعلام اتمام نگارش برای ویراستاری و ارسال اثر شما روی سایت، طبق موارد گفته شده در لینک زیر اقدام کنید.
[درخواست ویراستاری دلنوشته]

جهت انتقال اثر به متروکه و یا بیرون آوردن اثر از متروکه، از طریق لینک زیر اقدام کنید.
[انتقال و بیرون آوردن دلنوشته از متروکه]

متشکریم از حضور گرم و همکاری شما در انجمن رمانیک!​

| مدیریت تالار ادبیات انجمن رمانیک |​
 
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 19 users

شاهزاده آبی مرداد

رمانیکی نقره‌ای
محروم
شناسه کاربر
1221
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-20
آخرین بازدید
موضوعات
386
نوشته‌ها
1,988
راه‌حل‌ها
1
پسندها
8,424
امتیازها
558
محل سکونت
جزیره عشق❤️❤️

  • #2
پارت یکم.

عشق از آن راه مه‌آلودی می‌آید که همیشه منتظر سواری با جامه و دستاری سیاه هستی. سواری سوار بر اسب آتشین ناامیدی‌ها و سر زنش‌ها، عشق می‌تواند فرشته‌ای با چشمان آبی و لباسی سرتا سر سفید باشد. با دو بال گسترده از شرق به غرب عالم. یا می‌تواند فرشته‌ای زمینی باشد با چشمانی به رنگ قهوه‌ای که تمام جان و جهان تو شود. آن هنگام که وارد زندگی‌ات می‌شود. فرشته‌ای انسان‌نما باشد. وقتی چشم در چشمانش می‌دوزی، تمام دین و ایمانت را به بازی می‌گیرد. تمام دین و ایمانت را برای به دست آوردنش می‌بازی.
عشق جانم! آمدی؛ به موقع هم آمدی. در بهترین روز زندگی‌ام در روزی آمدی که از همه جا خسته بودم و خودم را باخته بودم.
عشق جان! عاشقانه‌ای سروده‌ام تقدیم به تو:
مهربان‌یارا!
در تند بادهای نفیر کش زمانه و در عصری که تازی عروسک‌های بزک کرده تو خالی و جولان مترسک‌های فریبکار، آمدی تا در کالبد مرده بدنم با دم مسیحایت جانی دوباره ببخشی.
مهربانم! ناخواسته آمدی؛ ولی آهسته نیامدی. تندباد گونه آمدی و با کمک سرباز های زورمند قلبت شهر دلم را زیر و رو کردی. آمدی و درهم پیچیدی طاعون ناکامی‌ها و ناامیدی‌ها را از قلمرو قلبم. آمدی و با مادیان سفید آرزوها و سلاح دلبریت یکی تازی کردی. در قلمرو اهریمن خورده قلبم، عدالت و عشق بر پا کردی.
مهربانم! با لبخندی هم‌چون خورشید، با چشمانی هم‌چون ستارگان آسمانی و صورتی به زیبایی اقیانوس‌ها به زندگی‌ام جاودانگی بخشیدی ورودت به زندگی‌ام زیباترین اتفاقی بود، که برایم رخ داد.

@Parand
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 23 users

شاهزاده آبی مرداد

رمانیکی نقره‌ای
محروم
شناسه کاربر
1221
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-20
آخرین بازدید
موضوعات
386
نوشته‌ها
1,988
راه‌حل‌ها
1
پسندها
8,424
امتیازها
558
محل سکونت
جزیره عشق❤️❤️

  • #3
پارت دوم

جانانم! آمدی و باعث شدی گردبادی شوم؛ ولی راهم را چشمانت سد کرد. با آمدنت هم‌چون ونوس الهه عشق یونان قدیم، دیهم پادشاهی بر سرم نهادی، تو تاج پادشاهی منی! مهم‌ترین شی برای پادشاه تاج اوست. پس تو مهم‌ترین عنصر زندگی بخش منی؛ چون نباشی من هم نیستم!
تو ملکه قصر پادشاهی! قلمرو زیبا رویانی! مهربانم دلم دچار تلاطم است چون می‌دانم که در شاه نشین قصر پادشاهی چه زیبا روی زیبا باطنی پادشاهی می‌کند
ملکه در شاه‌راه زیبایی قصرت به انتظارت می‌نشینم، تا گذر کنی از شاه‌راه و فرشی بسازم از گل‌های اقاقی و سرخ! تا بکوبم طلب شادی‌بخش عشق! فرشتگانی را گرد هم آورم، تا بال‌هایشان را فرش زیر پایت کنند و پای بری زمین نگذاری.
مهربانم! بوم نقاشی زندگی‌ام خالی از رنگ بود، تا آمدی و شاهوار و ملکه‌وار، نقاشی بر بوم نقاشی زندگی‌ام کشیدی!
نقاشی از جنس عشق و دلدادگی. بانوی رنگین‌کمان زندگی‌ام باش.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 22 users

شاهزاده آبی مرداد

رمانیکی نقره‌ای
محروم
شناسه کاربر
1221
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-20
آخرین بازدید
موضوعات
386
نوشته‌ها
1,988
راه‌حل‌ها
1
پسندها
8,424
امتیازها
558
محل سکونت
جزیره عشق❤️❤️

  • #4
پارت سوم
آری! بانوی رنگین کمانم باش. هفت رنگ رنگین کمانم، از چشمانت شروع می‌شود و به قلبم می‌رسد.
بانوی من، دلم زخم خورده از حرف هاست و آبستن حوادث‌ام. آبستن بستری شدن در تیمارستانی از اماج حرف‌‍‌ها و ترکش‌های سوزن‌گونه حرف‌های خرچنگ‌های مردابی زوال پرست؛ اما بانوی من صدایت حکم مورفین را دارد برای دل زخم خورده‌ام.
تو التیامی هستی برای من! هر کس آمد برای زخم زدن بر تن خسته و نحیفم صف بست؛ اما امیدم به توست! امیدم به توست تا با نسخه‌ای از عشق و محبت و دلدادگی زخم‌هایم را التیام بخشی.
نفس جانم! اماج حمله تازیانه‌ها دردی ندارند وقتی سر منزل مقصودم الماس قهوه‌ای چشمانت باشد؛ اما لیلی جانم دلم بدون تو غمگین و افسرده‌ است!
چه کرده‌ای که دلم بدون تو آزرده است؟
آری! چه کردی بانوی من؟ چه کردی که دلم آن‌قدر مظلوم و گوشه گیر شده است؟ چه کرده‌ای که دلم فقط می‌خواهد تو را ببیند؟
چه کرده‌ای بانو که تنها همراه و هم‌سفر شوالیه قصر عشق و دوستی شده‌ای؟ چه سلاحی بکار بردی که این گونه اسیر تو شدم؟


@Parand





‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‎
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 21 users

شاهزاده آبی مرداد

رمانیکی نقره‌ای
محروم
شناسه کاربر
1221
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-20
آخرین بازدید
موضوعات
386
نوشته‌ها
1,988
راه‌حل‌ها
1
پسندها
8,424
امتیازها
558
محل سکونت
جزیره عشق❤️❤️

  • #5
پارت چهارم

هیچ‌کس این گونه اسیرم نکرده بود که تو اسیرم کردی؛ اما چه خوشبخت است زندانی که زندانبانش تو باشی! چه خوش‌بختم که دلدارم زندان‌بانم باشد!
زندانی که تو زندان بانش تو باشی، زندان نیست! بهشت خداوند روی زمین است. مگر می‌شود دیوانه‌ات نشد زیباترین زندان‌بان زندانم؟
دلدارم!
هرکسی در این دنیا برای خود قصه‌ای دارد. قصه‌ای که گاهی تعریف می‌کند، گاهی نه! منم همچو همه‌ی مردم، قصه‌ای دارم؛ قصه‌ای مثل قصه‌های هزار و یک شب شهرزاد قصه‌گو! قصه‌ای به زیبای قصه‌های شب‌های زمستان زیر کرسی گرم که مادر بزرگ برایمان تعریف می‌کرد؛ ولی می‌دانی؟
دلبر قصه این است:
جهان با تو برایم زیباست!
محبوبم! زیبایی زندگی‌ام تو هستی.
تو آن‌قدر زیبایی که دلم می‌خواهد تمام دنیا را فدای تو کنم!
تو یک چیز را خیلی خوب به من یاد دادی، به من آموختی که می‌شود کسی را اندازه خدا دوست داشت.
آری! اندازه خدا دوستت دارم؛ ولی هیچ‌وقت یادم نمی‌رود اولین‌بار و اولین دوستت دارممان، لذت یک عمر بودن در بهشت را داشت.

@Parand
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 21 users

شاهزاده آبی مرداد

رمانیکی نقره‌ای
محروم
شناسه کاربر
1221
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-20
آخرین بازدید
موضوعات
386
نوشته‌ها
1,988
راه‌حل‌ها
1
پسندها
8,424
امتیازها
558
محل سکونت
جزیره عشق❤️❤️

  • #6
پارت پنجم

جانا!
عشق مثل مس در بازار مسگران نیست که مسی کهنه بدهی و مسی نو بگیری و ببری. نه! عشق، مثل کهنه سراب صد ساله درون آبگینه سفالین است که هر چه بماند خوش طعم‌تر و هوش‌ برتر می‌شود. آری!
دلبر، آری! عشقی که پس آمدن زیباتر و پولدارتر عاشق آن یکی می‌شود که عشق نیست.
مگر این گونه عشق هم داریم؟ نه! این چنین عشقی نداریم. کسی که عاشق باشد، حتی اگر ملکه‌ای با چشمان زمردین هم جلوی او بیاید عشق جانش را زیباتر و بسی بهتر می‌یابد. آری! وقتی عاشق باشی، معشوق را بسی بهتر می‌یابی از همه زیبا رویان.
دلبر تو پرستشگاه و قبله گاه منی! معبدی مقدس در میان شهری پر از امید، آرزو، خوش‌‎‌‌بختی و نیک‌نامی! تو پرستش‌گاه و قبله منی! تو معبود قلبمی!
دلم بی‌قراری می کند برای دیدن و رسیدن و داشتنت، دلم بدجور بی‌قراری می‌کند، تا در هوای تو تنفس کند. در هوای که تو درآن دم و بازدم می کنی، و هوایی رو که نفس می‌کشی؛ وقتی راه میرم بغل می‌کنم.
دلبر!
تو همیشه برایم فرق داشتی و داری! مثل دم و بازدم نفس‌هایم که هر کدام با دیگری یکسان نیست و نخواهد بود.
عشق جان!
تو اولین کسی بودی که از اعماق وجودم از دل تاریک‌ترین دالان های دلم با او مستانه خندیدم!
تو اولین کسی هستی که تمام حس‌های دنیا رو جمع کنند، به پای حس داشتنت نمی‌رسد! حس بودنت قشنگ‌ترین حس زندگی‌من است.
من از کنارت بودن، هرگز و تا ابدخسته نمی‌شوم!
من پروانه‌وار همچون شب پره‌ای عاشق شمع دور تو می‌گردم تا در تو حل شوم، تا قلب‌هایمان یکی شود.

@Parand
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 21 users

شاهزاده آبی مرداد

رمانیکی نقره‌ای
محروم
شناسه کاربر
1221
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-20
آخرین بازدید
موضوعات
386
نوشته‌ها
1,988
راه‌حل‌ها
1
پسندها
8,424
امتیازها
558
محل سکونت
جزیره عشق❤️❤️

  • #7
پارت ششم

آری! قلب‌هایمان جوری درهم تند و یکی شود که در سینه‌ات دو قلب حس کنی و قلب من هم در سینه تو بتپد!
یارا! می‌خواهم قلب من هم از آن تو باشد، چون تا تو را دارم قلب به کارم نمی‌آید.
کاش چشم آب حیات وجود داشت. هرجا که بود بر کف اقیانوس یا بر قله کوه قاف، در دورترین نقاط و مخوف‌ترین نقاط زمین می‌رفتم، تا جرعه‌ای از آب حیات را برایت می‌آوردم که تا ابدباشی.
آری! دلبر می‌خواهمت برای ابدیت؛ تا ابد،تا زمانی که چرخ گردون می‌چرخد تو در قلب منی و من عاشقانه تو را می‌پرستم!
نمی‌دانم خدا قبل از آفرینش منظومه شمسی، منظومه چشمانت را آفریده بود یا بعدش؟ آخر هر منجمی که منظومه شمسی را توصیف می‌کند، نمی‌دانم چرا فقط منظومه چشمانت جلوی چشمانت می‌آید که مردمک زیبای قهوه‌ای رنگش، خورشیدم است که مثل سیاره دورش می‌گردم. دلبر منظومه چشمانت کعبه و قبله گاه من است. همه کعبه را طواف می‌کنند تا به خدایشان برسند؛ اما من چه کنم که به تو برسم؟
دلبر تو خورشیدی و من سیاره زمینم؛ اما هم‌چون زمین از خورشید دور نباش. بیا در نزدیک‌ترین حد ممکن به من باش!
دلبر از رگ گردنم به من نزدیک‌تر باش. مگر فقط خدای آسمان باید نزدیکت باشد؟ پس خدایی زمینی چه می‌شود؟
تو خدای زمینی منی!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 21 users

شاهزاده آبی مرداد

رمانیکی نقره‌ای
محروم
شناسه کاربر
1221
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-20
آخرین بازدید
موضوعات
386
نوشته‌ها
1,988
راه‌حل‌ها
1
پسندها
8,424
امتیازها
558
محل سکونت
جزیره عشق❤️❤️

  • #8
پارت هفتم


خدای زمینی من! دنیا پوچ می‌شود برایم زمانی که زمرد چشمانت را در چشمانم دوخته‌ای و برق الماس‌‍‌‌گونه عشق را در چشمانت می‌بینم آن‌جاست که با خود می گویم:
- وایسا دنیا؛ وایسا دنیا! تو دیگر برایم تمام شدی. پیدایش کردم! نیمه گمشده و ستاره پرفروغ زندگی‌ام را پیدا کردم! خوشه‌ی پروینم را!
بانو! چشمانت دنیای من است.
ای بانوی مهرورزی! معنی بهار را با چشمان تو فهمیدم. آخر چشمانت هم‌چون شکوفه‌های گیلاس دلربا بود. دل مرا دزدید. آخ که چشمانت سودای دیوانگی‌ام را دارد.
سودای مجنون‌ شدم رو سوادی کشیدن کارم به بیابان را، چشمانت خرابه نشینم کرده؛ اما چه کنم که بوم‌های خرابه هم سودای تو را دارند.
بانو سوسوی زیبایی چشمانت کاری با دلم کرد که کارستان پیش پایش لنگ می‌زند.
نمی‌دانم با من چه کردی که هیچ‌کس برایم جذاب نیست؛ هیچ‌کس!
هیچ‌چیز برایم جذاب نیست.
بانوی من! بهترین فیلمی که دیده‌ام سکانس قهوه‌ای فام چشمانت بود.
آن‌جا که آرام و بی‌سر و صدا، مثل کشتی تایتانیک غرق در اقیانوس آرام چشمانت شدم.
خاتونم! صدای تو برایم هم‌چون داروی آرام بخش است! صدایت، ویس چت‌های شبانه‌ات مورفین قلب من است.
جهان از آن من است. زمانی که صدایت می‌کنم و تو می‌گویی جانم، آن‌جا من پادشاه جهانم! آن‌جا تو ملکه کاخ جهان‌گشای قلبمی!
بانوی من!
قاری می‌گوید:
- گوش جان می‌سپاریم به کلام الله مجید.
ولی چه کنم که دل مجنونم صدایی بجز صدایش را نمی‌شوند؟
گوش جان می‌سپارم به صدایت که سودای جنونم را در سر دارد.

@Parand
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 19 users

شاهزاده آبی مرداد

رمانیکی نقره‌ای
محروم
شناسه کاربر
1221
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-20
آخرین بازدید
موضوعات
386
نوشته‌ها
1,988
راه‌حل‌ها
1
پسندها
8,424
امتیازها
558
محل سکونت
جزیره عشق❤️❤️

  • #9
#پارت هشتم

گوش جان می‌سپارم به صدایت که خماری‌اش را پس می‌دهم اگر ثانیه در گوشم نباشد.
بانو! قشنگ‌ترین آهنگی در پخش لیست آهنگ‌های در گوشی‌ام. صدای ویس‌هایی که برایم می‌فرستی روزی صدبار گوششان می‌دهم و تصدقت می‌روم. آخ که صدایت چه‌قدر قشنگ است! چه‌قدر صدایت باعث آرامشم است، مثل صدای چهچه‌ چلچله‌ها در بهشت!
دلبر! صدای تو سرود ملی کشور قلبم است، صدای تو تعیین کننده همه چیز برای من است، صدای تو مثل قرص کدئین برای من است، همان‌قدر آرامش‌بخش.
می‌دانی دلیل زندگی‌ام؟
میلیون‌ها بار می‌خواهم تو را؛ ولی هر روز انگار دوباره عاشقت شدم.
آری! دلبر اگر میلیون‌ها بار هم برگردم عقب باز هم تو را انتخاب می‌کنم، انگار انتخابی دیگر برایم جز تو وجود ندارد.
دلبر! عشق مسابقه فوتبال نیست که انتخابی برایش بگذارند، عشق یک بار رخ می‌دهد و یک بار یک فرشته آسمانی در زمین دلت را می‌دزدد.

@Parand
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 19 users

شاهزاده آبی مرداد

رمانیکی نقره‌ای
محروم
شناسه کاربر
1221
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-20
آخرین بازدید
موضوعات
386
نوشته‌ها
1,988
راه‌حل‌ها
1
پسندها
8,424
امتیازها
558
محل سکونت
جزیره عشق❤️❤️

  • #10
پارت نهم

یک‌بار فرشته آسمانی با چشمانی جادویی و دل فریب سوار بر ققنوس طلایی عشق و دلدادگی می‌آید و در کنارت می‌نشیند.
آری! تنها یک بار می‌آید و یک‌بار در خانه قلب را می‌زند تا به آن وارد شود. یک‌بار عشق برایت رخ می‌دهد.
طعم شیرین عشق را یک‌بار می‌توانی بچشی؛ ولی وقتی عشق برایت رخ داد، به آتش می‌کشد تمام دین و ایمان و اعتقاداتت را و همه را تبدیل به عشق می کند.
ماه من! من فرهاد نیستم که از عشق شیرین کوه را بکنم یا مجنون نیستم از عشق لیلی سر به بیابان بگذارم.
من مجنون‌تر از فرهادم.
من نه کوه می‌کنم و نه بیابان گرد می‌شوم.
هم‌چون گلادیاتورهای روم باستان که برای بدست آوردن دل دختر پادشاه که دل باخته او هستند با همه می‌جنگند و در میدان نبرد مرد و مردانه ایستادگی می‌کنم تا تورا بدست آورم.
آری! تو شاه‌دخت زیبای قلمرو پادشاهی زیبا رویانی و من جنگ‌جوی فقیر و دلباخته تو.
بانوی من! آری! می‌جنگم برای تو یا جان می‌دهم مردانه در راه عشق تو.
شاه‌دخت قلبم! جنگ‌جویی دلباخته و دیوانه چشمانت شده، چون چشمانت هم‌چون ساحره‌ای کار بلد جادو می‌کند.
دل و چشم دلباخته من را.
آری! سکانس جادویی چشمان تو. تنها تئاتری‌ست که حاضرم میلیاردها بپردازم برایش؛ حتی اگر بهایش یک عمر زندگی‌ام باشد
چشمان تو شبیه لذت بردن از چشمک زدن ستارگان شب در کویر است.
همان‌قدر دل‌نشین و رویایی! همان‌قدر پر فروغ و جذاب!

@Parand
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 19 users
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
1
بازدیدها
209

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین