. . .

در دست اقدام دلنوشته دژم | میناجرجندی

تالار دلنوشته کاربران
رده سنی
  1. جوانان
ژانر اثر
  1. تراژدی
inshot_۲۰۲۴۰۸۱۶_۱۷۴۸۰۱۷۹۷_b1os.jpg

دلنوشته: دژم
نویسنده: میناجرجندی
ژانر: تراژدی

مقدمه:
در آینه‌ها می‌نگرم تا بیابم معمای افکار گره خورده‌ام را.
زمزمه‌ای در گوشم می‌گوید:
_ او همان است... .
با خود تکرار خواهم کرد (او کیست؟)
پاسخ می‌دهد:
_ کسی که رهایت نکرد، او همان است که به هنگامِ آن جنایت وحشیانه پا به پا همراهت بود.
به ناگه آن زندانی آشنا در جایی از وجودم جواب سوالم را نجواکنان می‌گوید:
_ تینار.



پ.ن.پ: تینار یعنی تَن تو یاری نداره،
یا اینکه تنها یار تو خودتی و تَن خودت!
معنای دیگر تینار: تنها یا تنهایی.
 

CANDY

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
بخشدار
مدیر
رصد کننده
تدوینگر
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
نام هنری
Minok
انتشاریافته‌ها
3
بخشدار
- امور فرهنگی
مدیر
تدوین+میکس
شناسه کاربر
3457
تاریخ ثبت‌نام
2022-11-23
آخرین بازدید
موضوعات
1,006
نوشته‌ها
2,528
راه‌حل‌ها
54
پسندها
4,291
امتیازها
516
محل سکونت
جنگل‌متروکه‌افکار(:

  • #11
از من چه ماند؟ که ماند؟ چه شد؟
به که گویم این حجم از درد را؟
برای کدامین رنج لب به سخن گشایم!
کسی چه می‌داند از تنی که طعم درد را ذره ذره چشید، که اینک آغوشِ تنهایی‌هایش را لایق‌ترین مکان می‌داند.
درد عجیبی است این رفتن‌ها، رها شدن‌‌ها و شکستن‌ها... .
هر که آمد، چند صباحی زخم زد و رفت.
بخاطر بُر خوردن با آدم‌ها، تقاصی جان سوز دادم.
مگر سهم من از روزگارِ سخت دل چقدر گران بود؟!
که این چنین رها شدم و رها کردم تمامم را.
 

CANDY

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
بخشدار
مدیر
رصد کننده
تدوینگر
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
نام هنری
Minok
انتشاریافته‌ها
3
بخشدار
- امور فرهنگی
مدیر
تدوین+میکس
شناسه کاربر
3457
تاریخ ثبت‌نام
2022-11-23
آخرین بازدید
موضوعات
1,006
نوشته‌ها
2,528
راه‌حل‌ها
54
پسندها
4,291
امتیازها
516
محل سکونت
جنگل‌متروکه‌افکار(:

  • #12
غرق شده‌ام در باتلاق تنهایی و آن چنان درونش فرو رفته‌ام که هیچ طنابی مرا از این مرداب رها نمی‌سازد.
هیچ گاه برای نجاتم روندی طی نکرده‌ام و به هیچ وجه‌ خود را به خاطرش ملامت نخواهم کرد من، این تنهایی را به جان خریده‌ام و با هیچ شیء گران‌بهایی مبادله‌اش نمی‌کنم.
تخریبِ واژه‌ی ترس آن هم از تنهایی، برایم لذت بخش است.
 

CANDY

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
بخشدار
مدیر
رصد کننده
تدوینگر
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
نام هنری
Minok
انتشاریافته‌ها
3
بخشدار
- امور فرهنگی
مدیر
تدوین+میکس
شناسه کاربر
3457
تاریخ ثبت‌نام
2022-11-23
آخرین بازدید
موضوعات
1,006
نوشته‌ها
2,528
راه‌حل‌ها
54
پسندها
4,291
امتیازها
516
محل سکونت
جنگل‌متروکه‌افکار(:

  • #13
ایستاده‌ام در غبارِ متالم زندگانی‌‌ام برای مشاهده‌ی جمجمه‌ی‌ حرمان.
در هم گره خورده است افکار افسار گسیخته‌ام!
و قادر نیست هیچ واژه‌ای برای جلا دادن به این افکار.
همان لحظه در میان ‌مه‌های سپید می‌بینم دریچه‌ای از ظلمات، که من را به سمت خود صدا می‌زند
بدون آن که اراده‌ای از خود داشته باشم مرا به سمت خود میمکد.
به ناگاه لمس دستی مرا از ادامه‌ی راه وا می‌دارد و تنِ تسخیر شده‌ام را نجات می‌هد.
دیدگانِ خسته‌ام با دیدنش برق می‌زند، همان رفیق همیشگی‌ام را میبینم و نامش را نجوا می‌کنم:
_ تنهایی!
هیچ کس از بودنش خوشنود نمی‌شود
و هستند کسانی که برای خلاصی از او به روانشناس مراجعه می‌کنند؛ امّا برای من برخلاف آن است.
هر بار بخاطر بودنش‌، در رگ‌هایم حس خوشایند جریان می‌یابد .
شاید این افکار آزار دهنده باشد؛ امّا برای تنی که قلب و روح خود را از دست داده فقط می‌تواند به آدمیانی که در خیالات خود آن جسم را تمام شده می‌‌پندارند، فریاد زند:
_ تنهایی‌‌، هم چنان وفادارانِ برایم باقیست.
دیدن رفیق این روزهایم باعثِ رویش لب‌هایم به طرف بالا می‌شود.
بدون آن که بخاطر وجودم در این مکان ملامتم کند، مرا از آن دریچه‌ی هولناک که انتهایش غمی دیگر ایستاده است، فاصله می‌دهد.
باز برمیگردم به جسم خسته‌ام و رها می‌شوم از جمجمه‌ی مکدر.
دیدگانِ جستجوگرانه‌ام اندام خاکستریش را که از جنس مه است، در نزدیکی خود می‌یابد.
تیرِ نگاهِ قدر دانم به سمت نقابش پرتاب می‌شود.
می‌دانستم در ورای نقابش هیچ اثری از خلقتِ چهره نیست، او از داشتنش محروم است.
به جای صورت، گودالی موجود است که در آن گردبادی از غبار جریان دارد.
آن گودال رعب انگیز توانایی این را دارد تا یک بار دیگر عذاب‌آورترین غم زندگیت را زنده کند.


حرمان یعنی کسی که بالاترین سطح از غصه و ناامیدی رو تجربه کرده و بعدش رها کرده... معنای دیگر حرمان: ناامیدی، محرومی، یأس، بی بهرگی، بی نصیبی...
معنی مکدر: دلتنگ، دلگير، رنجيده، غمگين، غمين، مچاله، ملول، تيره، تار، كدر
 

CANDY

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
بخشدار
مدیر
رصد کننده
تدوینگر
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
نام هنری
Minok
انتشاریافته‌ها
3
بخشدار
- امور فرهنگی
مدیر
تدوین+میکس
شناسه کاربر
3457
تاریخ ثبت‌نام
2022-11-23
آخرین بازدید
موضوعات
1,006
نوشته‌ها
2,528
راه‌حل‌ها
54
پسندها
4,291
امتیازها
516
محل سکونت
جنگل‌متروکه‌افکار(:

  • #14
گه گاهی دلتنگی به جانم نیش می‌زند.
دلتنگِ خودِ گذشته‌ام می‌شوم و در آن لحظه‌، فروپاشیِ کودکِ اسیر شده‌ی درونم را احساس می‌کنم.
ناتوانی در نِی‌نِی نگاهش فریاد می‌زند؛ امّا هم‌چنان در سکوتی پر از حرف باقی و همه چیز را در خود دفن می‌کند همانندِ جسمم، که سرسختانه انتخابش خودش است و دنیای تنهایی‌هایش
ترجیح می‌دهد در اوج تنهایی‌ بمیرد؛ امّا دگر اویی نباشد که گزند انسان‌ها را می‌چشد.
 

CANDY

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
بخشدار
مدیر
رصد کننده
تدوینگر
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
نام هنری
Minok
انتشاریافته‌ها
3
بخشدار
- امور فرهنگی
مدیر
تدوین+میکس
شناسه کاربر
3457
تاریخ ثبت‌نام
2022-11-23
آخرین بازدید
موضوعات
1,006
نوشته‌ها
2,528
راه‌حل‌ها
54
پسندها
4,291
امتیازها
516
محل سکونت
جنگل‌متروکه‌افکار(:

  • #15
حتی دل‌خوشی‌های کوچک سهم من و تنِ تنهایم نبود
و این من هستم که برای فراموش نسپردنِ کمی شادی، به ویترین جمجمه‌ام مراجعه می‌کنم
تا ببینم آن خوشی‌های پشت شیشه‌ی ویترین را.
هر بار حسرت از دیدگانم فرار می‌کند و خود را به شیشه‌ی خاک خورده‌ی ویترین می‌چسباند
تا از نزدیک‌تر مشاهده کند آن خوشی‌های رنگی را که روزی سهم قلب مرده‌ام بود.
 

CANDY

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
بخشدار
مدیر
رصد کننده
تدوینگر
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
نام هنری
Minok
انتشاریافته‌ها
3
بخشدار
- امور فرهنگی
مدیر
تدوین+میکس
شناسه کاربر
3457
تاریخ ثبت‌نام
2022-11-23
آخرین بازدید
موضوعات
1,006
نوشته‌ها
2,528
راه‌حل‌ها
54
پسندها
4,291
امتیازها
516
محل سکونت
جنگل‌متروکه‌افکار(:

  • #16
افکار و خیالات مسموم جسمم را دربند خود تسخیر کرده‌اند.
ذهنِ بیمارم برای خلاصی بارها تلاش کرده است؛ ولی... ولی آن چنان در تک‌تکِ سلول‌هایم رسوخ کرده‌اند که در هیچ یک از دالان‌های ذهنم راهی یافته نشده.
گاه آن چنان دردی در جمجمه‌ام ایجاد می‌‌کنند که برای گریز، جسمم را به دست خواب امانت می‌دهم
تا هم چون پرنده‌ای رها در آسمان بی‌کران، شوم فرسخ‌ها به دور از آن جسمِ عاجز.
امّا به ناگه سیاهی رنگ می‌پاشد به آسمان نیلگون.
می‌بینم افکارم را که در قالب کرکس‌‌، می‌شکافند آسمان را و هجوم می‌آورند به سمت من.
ناکام از این نبرد، با بال‌هایی مجروح و ته مانده‌‌ی تنفسم خود را به جسمم می‌رسانم.
 

CANDY

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
بخشدار
مدیر
رصد کننده
تدوینگر
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
نام هنری
Minok
انتشاریافته‌ها
3
بخشدار
- امور فرهنگی
مدیر
تدوین+میکس
شناسه کاربر
3457
تاریخ ثبت‌نام
2022-11-23
آخرین بازدید
موضوعات
1,006
نوشته‌ها
2,528
راه‌حل‌ها
54
پسندها
4,291
امتیازها
516
محل سکونت
جنگل‌متروکه‌افکار(:

  • #17
از مبارزه با آن چه که مرا آزار می‌دهد، درمانده‌ام.
عمریست همانند سرگردانی شکسته‌،
به جلو طی کرده‌ام و متعدد طعم گس زمین خوردن را چشیده‌ام.
کاش شبی در میانِ غصه‌های فنا ناپذیرم
عجل قابل بداند و مهمانِ دیدگانِ بی‌فروغم شود!
تا رها شوم از اقساطِ دائم غم‌هایم.
درک من سخت نیست اگر تنهایی را تنگ در آغوش گرفته باشید و پرستشش کنید.
در دنیایی که واژه‌ها خطرناک‌ترین سلاح و زبان بشریت زجرآورترین سلاخی است، ارواح‌ به قتل رسیده‌ی بی‌شماری مشاهده می‌کنید و در آن موقعیت به درک تنهایی‌های من دست خواهید یافت.
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

کاربرانی که این موضوع را خوانده‌اند (مجموع کاربران: 9)

بالا پایین