. . .

انتشاریافته دلنوشته بی قانون | آرمیتا حسینی

تالار دلنوشته کاربران
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
رده سنی
  1. نوجوانان
  2. جوانان
سطح اثر ادبی
الماسی
اثر اختصاصی
بله، این اثر اختصاصی می‌باشد و فقط در انجمن رمانیک نوشته شده است.
نام دلنوشته: بی‌قانون
ژانر: نامعلوم
دلنویس: آرمیتا حسینی
مقدمه:
قانون چیست؟!
یک مشت سند مکتوب که بال پرواز را می‌شکند.
مرز!
جدایی!
قانون!
بایدها و نبایدها!
اصولاً هر انسانی اگر بداند انسانیت چیست، تمام بایدها و نبایدها
را حفظ می‌کند،
اما موضوع این است که
قانون فقط یک مشت کلیشه قدیمی‌ست که
از نوآوری امروز جلوگیری می‌کند و
از تغییر و تحول می‌ترسد.
از مسیر جدید و سخن جدید می‌ترسد
اما من یک دختر عصیانگرم!

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 11 users

دمیــــــورژ

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده ویژه
نویسنده
رمانیکی‌نویس
دل‌نویس
ناظر
منتقد
گوینده
کاربر منتخب
کاربر ثابت
نام هنری
دمیورژ
مقام خاص
منتقدیار
شناسه کاربر
123
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-05
آخرین بازدید
موضوعات
259
نوشته‌ها
2,795
راه‌حل‌ها
32
پسندها
24,327
امتیازها
698
محل سکونت
محله مغزهای فاسد

  • #21
نمی‌دانم از چه چیزی می‌ترسم، یا تو از چه چیزی می‌ترسی،
اما احساس می‌کنم ترس است که مرا می‌ترساند.
گمان می‌کنم ترس، حتی می‌تواند درخت استوار و محکم را
به لرزه در آورد.
کرم‌ها آهسته و آهسته روی تن درخت گام برمی‌دارند
و اعتماد به نفس او را، قلقلک می‌دهند
و سست می‌کنند.
شاخه‌ها در خود می‌شکنند و برگ‌هایشان، با تمام آرزو و امید،
فرو می‌ریزند.
صدای تبر،
سقوط درخت‌های مقابلمان،
ما را قبل از سقوط کردن
به سقوط عادت می‌دهد.
هزاران بار در خواب‌هایمان
می‌میریم
و زنده می‌شویم.
ترس این است! ترس یعنی خود را کُشتن
قبل وقوع اتفاقی!
ما همیشه به آینده خیره هستیم،
به خورشیدی که هنوز در آسمان جولان می‌دهد توجهی نداریم و تصویر غروب غم‌انگیزش را می‌سازیم.
با این‌که خورشید هنوز هست و آسمان روشن‌تر از هر لحظه، با بال پرندگان، در زندگی پرواز می‌کند.
اما ما غروب را می‌بینیم غروبی که نیامده
و کلاغ‌هایی را می‌بینیم که دور شاخه‌هایمان پرسه می‌زنند.
ترس، توهمی است که ذهنمان را مسموم می‌کند!
و باید مردم را بیدار کنیم از توهمی که مسمومشان می‌کند برای ضعف!
ترس،
چشم‌بندی است که نگاهنمان را تاریک می‌کند و جهانی
وحشتناک برایمان نقاشی می‌کند... با قلمی
سیاه-سیاه!
سیاه!
سیا!
آیا تاریکی وجود دارد؟!
باید چشم‌بند را باز کنیم،
ترس را کنار بکشیم و جلو برویم.
مگر یک قانون بی‌قانون
چقدر تاریک است که حتی دربرابر نور خدا طاقت بیاورد؟!


 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 8 users

دمیــــــورژ

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده ویژه
نویسنده
رمانیکی‌نویس
دل‌نویس
ناظر
منتقد
گوینده
کاربر منتخب
کاربر ثابت
نام هنری
دمیورژ
مقام خاص
منتقدیار
شناسه کاربر
123
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-05
آخرین بازدید
موضوعات
259
نوشته‌ها
2,795
راه‌حل‌ها
32
پسندها
24,327
امتیازها
698
محل سکونت
محله مغزهای فاسد

  • #22
خلاصه کنم برایت،
دوست ندارم از آن‌هایی باشم که خودم را زمین بیندازم و بگویم
هر چه سرم بیاید حقم است!
من اگر زمین هم بی‌افتم، آسمان نباید از روی ترحم برایم اشک بریزد،
چون دوباره رشد می‌کنم، پر و بال می‌گیرم و از میان دیوارهایی که بر سرم خراب کردند،
شکوفه می‌زنم!
مرا اگر بسوزانند
با غرور نگاه کردنشان به آتش، دردناک خواهد بود!
دود می‌شوم!
هوا را در مشت می‌گیرم و خفه می‌کنم
و به جای هوا، مرا استشمام می‌کنند
و می‌سوزانمشان.
پایانی برایم وجود ندارد.
از هر پایان، یک آغاز می‌کشم!
هیچ قانونی نمی‌تواند مرا به زنجیر بکشد،
حتی زنجیرها را با خود همراه می‌سازم و به جهانی دیگر می‌برم.
ذهنی بدون ترس!
ذهنی با جسارت و آرمان‌هایی روشن!
ترسناک‌ترین دشمن افراد پشت پرده است.
آن‌ها از تلوزیون،
از رادیو،
و از جاهای مختلف،
می‌خواهند ذهن‌هایمان را به خواب فرو ببرند
و ما را در میان قوانین خودشان، غرق سازند،
اما من شنا می‌کنم!
این‌بار آن‌ها هستند که در قانون‌هایی که خود ساخته‌اند
غرق می‌شوند و به زنجیر کشیده می‌شوند.
با تفنگ خودشان،
خودشان را می‌کشم.
این است پایان قوانینی که در لایه‌های عمیق خود، هیچ قانونی را رعایت نمی‌کند.
قانون نه برای قدرت دادن به آن‌ها و به بند کشیدن ما،
بلکه برای آرامش و دوستی تمام انسان‌هاست.
افسوس که
دامن قانون را
لکه‌دار کرده‌اند.

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 8 users

دمیــــــورژ

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده ویژه
نویسنده
رمانیکی‌نویس
دل‌نویس
ناظر
منتقد
گوینده
کاربر منتخب
کاربر ثابت
نام هنری
دمیورژ
مقام خاص
منتقدیار
شناسه کاربر
123
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-05
آخرین بازدید
موضوعات
259
نوشته‌ها
2,795
راه‌حل‌ها
32
پسندها
24,327
امتیازها
698
محل سکونت
محله مغزهای فاسد

  • #23
آیینه!
خوشحالم که در طول دلنوشته به من گوش دادی.
به یاد داشته باش
نباید هرگز از شکسته شدن بترسی.
منفعل نباش
حقایق را نشان بده!
همانی که هستند را به رخ بکش.
با غرور و شانه‌هایی صاف،
چانه رو به بالا،
دقیق به چشمانشان زل بزن
و آن‌ها را با تمام خوبی و بدی نشان بده.
اگر هم شکستی،
با غرور بشکن و بدان که
تکه‌های شکسته‌ات
تا ابد در چشم آن‌ها باقی می‌ماند
و با آن زخم عمیق
باید به نفس کشیدن
ادامه بدهند.



پایان دلنوشته بی قانون
به قلم سرخ



 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 8 users

مدیر تایپ

رمانیکی فعال
رمانیکی
شناسه کاربر
1519
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
0
نوشته‌ها
379
پسندها
1,019
امتیازها
123

  • #24
bs56_nwdn_file_temp_16146097490625ee7bd7e871a51fb04c9f32cadbd9bdf_vhgu.jpg


عرض سلام و خسته نباشیدی ویژه خدمت شما نویسنده‌ی عزیز!
بدین وسیله پایان تایپ اثر شما را اعلام می‌‌دارم. با آرزوی موفقیت روز افزون!

|مدیریت کتابدونی|
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 4 users
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین