دفترکار دفترکار کپیست هستی همتی | انجمن رمانیک

دفتر کار کپیست: @sirius

کپیست گرامی زین پس به صورت زیر پس از پایان و تایید هر اثر دفترکار خود را کامل کنید.
پی نوشت: همان پست کامل ارسال شده در تاپیک را کپی می کنید.

نام اثر:
نام نویسنده: (حتما نویسنده را تگ کنید)
لینک تاپیک اثر در انجمن: (در صورتی که در انجمن تایک شده باشد)
ژانر:
سطح:
تعداد صفحات:
خلاصه:
مقدمه:
برشی از اثر:
جلد:
فایل PDF:

نکته: جز کپیست مربوطه هیچ کس اجازه ندارد در این تاپیک پستی ارسال کند.

/با سپاس مدیریت تالار کپیست/​

 

[ARA.O.O]

نام اثر: دلنوشته پس از باران | نادیا بیرامی کاربر انجمن رمانیک

نویسنده: نادیا بیرامی @Ndy_byrm

لینک تاپیک اثر در انجمن: تمام شده - دلنوشته پس از باران|ndy_byrm کاربر انجمن رمانیک

ژانر: عاشقانه

سطح: _____

مقدمه:
آن روز می‌گذ‌شتم از کوچه‌ی یاس
نظری را حس کردم بر روی خودم
بی مهابا برگشتم و لرزید دلم
پس از بارانی که باریده بود
من باخته بودم، دلم!

برشی از اثر:
شنیده بودم که اگر روزی با دیدن کسی در دلت، توفان به پا شد و درونت آشوب! هرگز نگذار که نسیمی از آن به رخسارت بورزد.
می‌ترسم و تردید دارم برق چشمانم را دیده باشد و به توفان درونم آگاه باشد.
دنبال جواب می‌گشتم که چرا؟
چرا عشق پنهان؟
مگر عشق با غرور یکی می‌شود؟
یا غرور از عشق بهتر است؟
چرا نمی‌شود هر دوی آن‌ها را داشت؟
اگر غرورت را حفظ کنی، خانه عشق را ویران کردی!

جلد:



فایل پی دی اف: دلنوشته پس از باران

 

[ARA.O.O]

نام اثر: دلنوشته شومینه | آرمیتا حسینی کاربر انجمن رمانیک

نویسنده: آرمیتا حسینی @Lady Dracula

لینک تاپیک اثر در انجمن: در دست اقدام - دلنوشته شومینه | آرمیتا حسینی کاربر انجمن رمانیک

ژانر: عاشقانه، درام

سطح: ممتاز

مقدمه:
یک‌بار دیگر در میان توده‌ای از مردم ایستاده‌ام، می‌خواهم بسوزانم لبی را که به دروغ باز می‌شود!
بسوزانم انسان‌های انسان‌نما را!
بسوزانم!
من در این شومینه، خیلی چیزها قرار است بسوزانم!
پله به پله، با من قدم بردار
تا نقاب‌‌‌شان را کنار بکشم و ببینی زمان مرگ،
چه‌قدر له له می‌زنند!

برشی از اثر:
کنار شومینه نشسته‌ام. گرم و سوزان است؛ اما...
نه گرمم شده، نه می‌سوزم!
هنوز یخ‌زده کنارش نشسته‌ام.
لحن صدایت، آن چشمان سرد و بی‌احساس مرا منجمد کرد. آب نمی‌شوم، حتی گرم نمی‌شوم، هنوز یخ‌زده، دستم را مقابل آتش گرفته‌ام! این روزها آتش‌ها هم ناتوان شده‌اند. ای کاش می‌شد همه‌چیز را که راجع به تو باشد، در این آتش سوزاند، بعد به خاکسرش خیره شد و قهقهه زد؛ اما الان وقت مرور است، شاید بعدش سوزاندم!

جلد:



فایل پی دی اف: شومینه

 

[N.G]

به دلیل پایان همکاری تاپیک قفل می شود.
خداقوت!​