دفترکار | دفتر کار ناظر رمان × فو |

[~مَهوا ~]

رمان همچو آتش
نویسنده @86AsraGolsa

در دست اقدام - رمان همچون آتش| اسرا جهانیان

نام رمان: همچون آتش نویسنده: اسرا جهانیان ژانر: #تاریخی #فانتزی #عاشقانه خلاصه: عشقی از دیار ایران به شتاب یونان می‌رود . دختری شجاع در زمان خود که قرار است شجاعت و دلیری خود را اثبات کند . * (نام اشخاص ، نام پادشاهان ، اتفاق‌های رخداده همه و همه تخیل نویسنده است ) ( ماجرا در دوره هخامنشیان...

romanik.ir

 

[~مَهوا ~]

رمان اتصال
@Setila. man

در دست اقدام - رمان اتصال | ستیلا

به نام خدا رمان اتصال ژانر: ماجراجویی، عاشقانه نویسنده ستایش گودرزی ناظر: @MoOn! کاربر انجمن نویسندگی رمانیک خلاصه: گروهی کاشف برای انجام کاری به کوه‌های برفی می‌روند. این گروه در میانه مسیرشان با دره‌ای اعجاب انگیز روبه‌رو می‌شوند اما افسوس که گاهی عجایب دنیا قربانی می‌طلبد و...

romanik.ir

 

[~مَهوا ~]

رمان فرود کوپیدو
@فاطمه قاسمی(چهرزاد)

متروکه - رمان فرود کوپیدو | فاطمه قاسمی(چهرزاد)

«به نام پروردگار قلم» نام اثر: رمان فرود کوپیدو (براساس واقعیت) ژانر: عاشقانه نویسنده: فاطمه قاسمی(چهرزاد) ناظر: @MoOn! خلاصه: اتفاق افتاد؛ همان چیزی که هیچ‌وقت فکرش را هم نمی‌کردم! خیلی‌ها را برای حس در وجودشان، به سخره گرفته بودم و حال گویا سرنوشت قصد داشت با انداختن طناب احساسی عمیق بر...

romanik.ir

 

[~مَهوا ~]

در دست اقدام - فن فیکشن مانکن | Mahsa83(M.M)

نام فن‌فیکشن: مانکن نویسنده: Mahsa83(M.M) ژانر: عاشقانه، اجتماعی، درام ناظر: @~مَهوا ~ خلاصه: کاوه و همتا به شدت عاشق هم هستند؛ اما کاوه مجبور میشه بخاطر بدهی‌های پدرش که در زندان است خودش رو به دختر عموی پدرش یعنی کتایون بفروشد و در این ازا او پدرش را از زندان آزاد می‌کند و بدهی‌هایش را...

romanik.ir

 

[~مَهوا ~]

در دست اقدام - رمان ساعت آرزوها| نگین انتقادی

نام رمان:ساعت آرزوها نام نویسنده:نگین انتقادی ژانر:ترسناک،عاشقانه ناظر: @~مَهوا ~ خلاصه: "آراد سر بانداژ شده اش را بین دست های استخوانی و سردش گرفت.چشم های از حدقه بیرون زده اش بیش از پیش خودنمایی میکرد گویا توهم هایش حادتر شده بود و دیگر راهی برای فرار از آنها نبود.توهم خانه ای با دیوار...

romanik.ir

 

[~مَهوا ~]

در دست اقدام - دلنوشته جینسینگ سیاه | Hadis.E

نام اثر: جینسینگ سیاه_Black ginseng نویسنده: Hadis_E ناظر: @~مَهوا ~ مقدمه: منطقه ای ممنوعه بود که عهد کرده بودم بعد از تو میزبان کسی نباشد،احساسم را به زنجیر کشیدم، مهر خاموشی بر لبانم زدم،پرده ای سیاه بر روی چشمانم کشیدم تا پنهان کنم رویاهایی را که بعد از تو هیچ امیدی به تحقق یافتنش...

romanik.ir

 

[ansel]

پایان همکاری با شما! ​