. . .

مناسبت درگذشت استاد، عباس معروفی

تالار خانواده‌ی رمانیک
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

tor_anj.kh

مدیرکل بازنشسته
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
24
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-27
آخرین بازدید
موضوعات
331
نوشته‌ها
3,364
راه‌حل‌ها
110
پسندها
30,510
امتیازها
718
محل سکونت
صدف مخروبه

  • #1
%D8%AE%D9%88%D8%A8-%D9%86%D9%85%DB%8C%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D9%85%D8%B1%D8%A7-%D9%85%D8%B1%DA%AF-%D9%86%D9%85%DB%8C%D8%AF%D8%B1%D8%AF-%D9%85%D8%B1%D8%A7-%D8%A2%D9%87-%DA%86%D9%87-%D8%A8%DB%8C-%D8%A8%D9%87%D8%A7-%D8%B4%D8%AF%D9%85_-%D8%B4%D8%B9%D8%B1-%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%88%D9%81%DB%8C-_-819x1024.jpg


‏چشمانِ تو
معنای
تمام جمله های ناتمامی ست
که عاشقانِ جهان
دستپاچه
در لحظهِ دیدار
فراموشی گرفتند
و از گفتار بازماندند.


عباس معروفی، نویسنده‌ی سرشناس در صفحه‌ی اینستاگرامش از ابتلایش به بیماری سرطان خبر داد.


741799_663.jpg


سیمین دانشور به من گفت: «غصه یعنی سرطان! غصه نخوری یکوقت، معروفی!»

و من غصه خوردم.

اینجا در بیمارستان شریته برلین، حالا یازده جراحی را پشت سر گذاشته‌ام، از دوشنبه وارد مرحله‌ی پرتو درمانی می‌شوم؛ در تونلی تاریک به نقطه‌های روشنی فکر می‌کنم که اگر برخیزم، هفت کتاب نیمه‌کاره‌ام را تمام کنم و باز چند تا درخت بکارم.

هفت جراح و متخصص زبده عمل جراحی را انجام دادند. جراح فک و دهان گفت: «بدن شما چهل ساله است، هیچ بیماری و خللی در تن شما نیست؛ سرطان لنفاوی هم یک بدبیاری بوده. پش گِهبت»

گفتم: «در طب ایرانی به این بدبیاری می‌گویند غمباد.»

خندید.
 
  • قلب شکسته
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 6 users

tor_anj.kh

مدیرکل بازنشسته
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
24
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-27
آخرین بازدید
موضوعات
331
نوشته‌ها
3,364
راه‌حل‌ها
110
پسندها
30,510
امتیازها
718
محل سکونت
صدف مخروبه

  • #2

عباس معروفی کیست؟​

عباس معروفی (زاده ۲۷ اردیبهشت ۱۳۳۶ تهران) رمان‌نویس، نمایش‌نامه‌نویس، شاعر، ناشر و روزنامه‌نگار معاصر ایرانی مقیم آلمان است.او فعالیت ادبی خود را زیر نظر هوشنگ گلشیری و محمدعلی سپانلو آغاز کرد و در دهه شصت با چاپ رمان سمفونی مردگان در عرصه ادبیات ایران به شهرت رسید.

معذپفب دیپلم ریاضی و فیزیک گرفت اما تحصیلات خود را در رشته ادبیات دراماتیک در دانشکده هنرهای زیبا به اتمام رسانده است. قبل از آنکه زندگی کاری و هنری او دچار فراز و نشیب های فراوان شود به مدت ۱۱ سال معلم ادبیات دبیرستان خوارزمی و هدف بود.

عباس معروفی به دلیل علاقه به ادبیات و مطالعه آثار نویسندگان بزرگ، از دوران مدرسه به نوشتن و دنیای نویسندگی نزدیک شد.

او در سال ۱۳۵۴، یعنی زمانی که هجده سال داشت، با محمد محمدعلی (نویسنده معاصر) آشنا شد، چهار سال بعد و در سال ۱۳۵۸، پس از تلاش‌های فراوان برای برقراری ارتباط با هوشنگ گلشیری (نویسنده معاصر)، توانست با او ملاقات کند و نمونه‌ای از نوشته‌هایش را به او نشان دهد. بعدها با جلب رضایت گلشیری و اجازه برای شرکت در کلاس‌های داستان‌نویسی‌اش، راه حرفه‌ای شدن در نویسندگی را در پیش گرفت. او همچنین در همین سال با محمد سپانلو (شاعر) آشنا شد و زیر نظر او به نوشتن ادامه داد.

عباس معروفی در سال ۱۳۵۹ موفق شد اولین مجموعه از داستان‌هایش به نام روبه‌روی آفتاب را منتشر کند، پس‌ازآن تا مدت‌ها داستان‌ها و اشعار خود را در نشریات منتشر می‌کرد.

وی در سال ۱۳۶۳ نوشتن رمان معروفش، سمفونی مردگان را آغاز کرد، نزدیک به پنج سال طول کشید تا این کتاب به چاپ برسد، در همین مدت، او هم‌زمان مشغول نوشتن کارهای دیگری بود که قبل از سمفونی مردگان منتشر شدند. ازجملهٔ این آثار نمایشنامه‌های وَرْگ، دلی بای و آهو، تا کجا با منی و مجموعه داستان آخرین نسل برتر بودند. با انتشار رمان سمفونی مردگان در سال ۱۳۶۸ نام عباس معروفی بر سر زبان‌ها افتاد.

اگرچه عباس معروفی در یک خانواده مرفه به دنیا آمده است اما در دوران نوجوانی خود شغل‌های مختلفی را امتحان کرد و به کارهای یدی زیادی جمله طلاسازی روی آورد. اما همیشه در رویای نوشتن به سر می‌برد. او زمانی که تنها ۱۸ سال داشت به سختی تلاش می‌کرد با بزرگان ادبیات ایران ارتباط برقرار کند تا اینکه در سال ۱۳۵۸ توانست به یکی از آرزوهای خود برسد و هوشنگ گلشیری را ملاقات کند. اقبال با او همراه بود چرا که توانست با محمد سپانلو نیز ملاقات داشته باشد و از آنها بیاموزد. او تنها یک سال پس از این ملاقات توانست اولین داستان کوتاه خود را با نام روبه‌روی آفتاب منتشر کند.

عباس معروفی بنیانگذار ماهنامه‌ای فرهنگی ادبی و اجتماعی به نام گردون در سال ۱۳۶۹ بود. این نشریه فعالیت خود را تا سال ۱۳۷۴ ادامه داد. اما به دلیل شکایات زیادی که علیه محتوای آن انجام گرفته بود این نشریه توقیف و عباس معروفی از هر عالیت فرهنگی منع شد. تعطیلی این ماهنامه، مهاجرت ناخواسته را برای عباس معروفی رقم زد. او که به آلمان مهاجرت کرده بود نشریه گردون را مجددا در آن کشور افتتاح کرد.

هم چنین او در سال ۱۳۷۱ در مجله ادبی آیینه اندیشه فعالیت خود را شروع کرد این نشریه نیز در سال ۱۳۷۱ پس از سه شماره چاپ، منتقل شد.
 
  • لایک
  • گل رز
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 5 users

مدیر طراحی

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
1520
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
2
نوشته‌ها
487
راه‌حل‌ها
2
پسندها
1,133
امتیازها
173
محل سکونت
لایرهای فتوشاپ

  • #3
خدا رحمت کنه
 
  • قلب شکسته
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user

Nil@85

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
بخشدار
مدیر
منتقد
انتشاریافته‌ها
1
بخشدار
- کتابدونی
مدیر
نقد
شناسه کاربر
838
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-28
آخرین بازدید
موضوعات
103
نوشته‌ها
1,525
راه‌حل‌ها
52
پسندها
13,408
امتیازها
650

  • #4
به سکوت خو می‌ گرفت

و آن قدر بی حضور شده بود

که همه فراموشش کرده بودند

انگار به دنیا آمده بود که تنها باشد



خدانگهدار نویسنده خاطره‌ساز💔
 

Moon light<3

رفیق رمانیکی
نیمچه رمانیکی
نام هنری
دارچینِ سبـز
شناسه کاربر
1049
تاریخ ثبت‌نام
2021-10-12
آخرین بازدید
موضوعات
779
نوشته‌ها
1,855
راه‌حل‌ها
5
پسندها
32
امتیازها
438
وب سایت
pin.it

  • #5
روحش شاد 🖤
 

Like crazy<3

مدیر رصد
پرسنل مدیریت
مقام‌دار آزمایشی
مدیر
رصد کننده
کاربر منتخب
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر کتابدونی
- رصد
شناسه کاربر
1249
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-25
آخرین بازدید
موضوعات
448
نوشته‌ها
1,862
راه‌حل‌ها
21
پسندها
20,680
امتیازها
613
محل سکونت
او (":

  • #6
تسلیت🥀
 
  • قلب شکسته
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user

Leviathan

رمانیکی جذاب
رمانیکی
شناسه کاربر
2127
تاریخ ثبت‌نام
2022-04-24
آخرین بازدید
موضوعات
43
نوشته‌ها
303
راه‌حل‌ها
6
پسندها
2,354
امتیازها
225
محل سکونت
llǝH

  • #7
تسلیت 🥀 🏵️
 

مدیر تدوین

رمانیکی فعال
رمانیکی
شناسه کاربر
1508
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
4
نوشته‌ها
34
راه‌حل‌ها
1
پسندها
66
امتیازها
98
محل سکونت
تیم تدوین

  • #8
گلچین روزگار عجب خوش سلیقه است
می چیند آن گلی که به عالم نمونه است
دیدی ای دل که خزان با گل و گلزار چه کرد
تیغ طوفان بلا با گل بی خار چه کرد
شعله شمع به آرامی و مظلومی سوخت
داغ آن با دل پروانه بی یار چه کرد
رفتی ز دیده و داغت به دل ماست هنوز
نام نیکت همه جا ورد زبانست هنوز
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین