. . .

فرهنگ درددل 1 : ریشه‌ی محکم باورها و فرهنگ غلط

تالار فرهنگ

tor_anj.kh

مدیرکل بازنشسته
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
24
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-27
آخرین بازدید
موضوعات
331
نوشته‌ها
3,359
راه‌حل‌ها
110
پسندها
30,522
امتیازها
718
محل سکونت
صدف مخروبه

  • #1
شاید بگین این تاپیک چیه دیگه؟
چه اسمی داره آخه؟
یعنی چی؟

شاید اگه قبلا به یکی می‌گفتی:
- بابا! این باورهای مسخره‌ای که داری غلطه! کِی می‌خوای آدم شی؟!
اونم جبهه می‌گرفت و با یه توهین مسخره، ردمون می‌کرد.

عوض کردن باورهای یه انسان در طول زمان، یه مسئله‌ی مشکلی بوده؛ انسان‌ها هیچ درک عمیقی از خودشون ندارن و عملا، تا روز قیامت، نباید هم بدونن!
هیچ‌کس نمی‌دونه چی درسته و چی غلط!

تا حالا به این فکر کردین که شاید چیزایی که فکر می‌کنیم درسته، غلط باشن؟ البته یه سری چیزا رو می‌تونیم با آیات قرآن، منطبق کنیم و به قطع بگیم درسته.

من، ح.خدامی، می‌خوام درددل کنم از فرهنگ‌های غلط مردمی که در فضای مجازی می‌بینم.
این درد دل من، فعلا برای فرهنگمونه و قطعا بعدا گسترشش می‌دم.
 

tor_anj.kh

مدیرکل بازنشسته
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
24
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-27
آخرین بازدید
موضوعات
331
نوشته‌ها
3,359
راه‌حل‌ها
110
پسندها
30,522
امتیازها
718
محل سکونت
صدف مخروبه

  • #2
قطراتِ خستگیِ پدرم


صداها، تلو تلوخوران، در لاله‌ی گوشم جمع و وارد می‌شن. تصویره پسره مزاح‌گوی جمعمون، فول اچ‌دی به شبکه‌های عصبی چشمم برخورد می‌کرد و اطلاعات، با سرعت بالایی به سمت مغزم می‌رفت؛ موی مشکی، بینی متناسب، ابروهای کمونی، مژه‌های فردار، چشم قهوه‌ای، پیرهن سفیده جذب و در آخر، شلوار کتان تنگ. سیبِ نصفه‌ی روی گوشیِ دستش، با حرکاتِ هیجانیِ دستش تکون می‌خورد. یه قاب سیلیکونیِ بامجونی داشت که این سیب، روی قابش حک شده بود.

دختر و پسرای دور و برش، با هر جوکی که می‌گفت، قهقه می‌زدن و باور کرده بودن که داره جوک می‌گه! یه قطره به زمین سقوط کرد؛ با تعجب هوا رو نگاه کردم. ابری در کار نبود! هوا صافه صاف بود! یعنی توهم زدم؟

- آره دیگه! دیدین تابستون که می‌شه، باباها نمی‌ذارن کولر روشن کنیم؟ بابام دیروز می‌گفت زندگیتو برات بهشت کردم ازش استفاده کن. گفتم تو کولر رو خاموش نکن، نمی‌خواد زندگیمو بهشت کنی!

صدای قهقهه‌های مسخرشون بلند شد.

- خداکنه شوهر آیندم این‌جوری نباشه وگرنه خودکشی می‌کنم از گرما!
- هی! آرمان! دیگه چه کارا کردی؟ بگو ببینم بامزه!

از اون صحنه دور شدم و به حرفاشون فکر کردم. پدری که صبح تا شب برای یه لقمه نونی که تو بکنی توی اون شکمت، کار می‌کنه، نباید نگران پول اضافه‌ی کولر باشه؟

- خدانکنه برسه خونه؛ کنترلو می‌گیره دستش و شروع می‌کنه به کانال عوض کردن. اصلا هم نمی‌ذاره ما ببینیم.

حقش بود این‌طور درموردش بد می‌گفتن؟

قطره‌ها با هر جمله، زمین می‌ریختن و پشتِ مردِ خانواده رو می‌شکستن.
 

tor_anj.kh

مدیرکل بازنشسته
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
24
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-27
آخرین بازدید
موضوعات
331
نوشته‌ها
3,359
راه‌حل‌ها
110
پسندها
30,522
امتیازها
718
محل سکونت
صدف مخروبه

  • #3
نسل سوخته

قرار بود برای راوی شدن در یه سناریو، اعلام آمادگی کنم؛ خیلی استرس داشتم و میترسیدم خرابش کنم ولی باید براش تحقیق میکردم و پر بار، در جلسه، حاضر میشدم. وظیفم علاوه بر خوندن اون متن، گفتن یسری اطلاعات هم بود. یکم کار مشکلی بود ولی این به عنوان یه تست بزرگ برای من محسوب میشد.
دستم به سمت مانیتور رفت و به سمت بالا کشیدمش؛ دکمه ی پاور رو زدم. صفحه ی مشکی رنگش، آینه ی خوبی بود فقط مشکل این بود که همه چیز رو سیاه و سفید نشون میداد.
شروع کردم به سرچ زدم توی مطالب مختلف تا تفاوت بین چندین نسل رو متوجه بشم. دهه شصت و هشتاد!
یه هشتادی بودم و قطعا از نسلم دفاع میکردم ولی باید منطقی به قضیه نگاه میکردم و درست و درمون متوجه میشدم که واقعا کدوم یکی از این نسل ها، شانسشون کمتر بوده یا به قول معروف سوخته بودن؟

بی نهایت مطالب زیادی وجود داشت و سرچ کردن و منطقی بودن در این بین سخت بود.
به لیستی که روی دفتر درست کرده بودم نگاه کردم.
دهه ی 60:
از نظر جمعیت: بیشترین میزان جمعیت رو در جامعه ی فعلی دارن و شامل بیست و یک درصد از جامعه میشن.
از نظر اشتغال: شونزده درصد بیکار هستن و اگه فقط زنان رو در نظر بگیریم، سی و دو درصد از زنان بیکارن.
از نظر ازدواج: نوزده درصد از زنان و سی و سه درصد از مردان، هنوز مجرد هستن.
مدرک تحصیلی: شصت درصد از اون ها، دیپلم و زیر دیپلم دارن.

دهه ی 80:
...

خسته از سرچ های زیادی که زده بودم، یه ثانیه، نشستم و بدون سرچ کردن با خودم فکر کردم:
دهه شصت: دختر نباید دیر ازدواج کنه وگرنه ترشیده است.
دهه هشتاد: دختر ها حق زندگی دارن و برای یک دختر هم زشته که تحصیلش کم باشه.

خب پس از این نظر، دهه شصت نسل سوخته است ولی یه سوال! ما بهشون گفتیم که اینطوری فکر کنن یا خودشون خودشونو نابود کردن؟

دهه شصت: بیماری خاصی وجود نداشته؛ به راحتی و با هزینه کمتر میتونستن به همه جا سفر کنن.
دهه هشتاد: نه! کرونا به جوون های بیست ساله ی هشتادی که در این سن باید بدوون و تجربه کسب کنن، جازه ی افسردگی و گوشه‌نشینی داده.

از این نظر هشتادی ها سوخته ان. خودشون کرونا رو ساختن؟ نه! خودشون دوست دارن افسرده بشن؟! نه!

دهه شصت: تحصیلات خیلی ها کم هست؛ اون ها باور داشتن که شوهر باید دکترا داشته باشه ولی زن نباید بیشتر از دونستنه الف، ب، پ، وارد خونه شوهر میشده.
دهه هشتاد: تحصیلات خیلی بالا وجود داره. کوچکترین ادم در جامعمون، به فکر داشتن چندین مدرک لیسانس و تحصیل در چندین رشته است.

دهه ی شصت سوخته است. ما بهشون گفتیم درس نخونن؟ نه! خودشون معیار ساختن برای خودشون.

دهه شصت: زبان چیه دیگه؟! بچه بشین همین فارسی رو یاد بگیر.
دهه هشتاد: فارسی چیه دیگه؟ عربی، فرانسه، اسپانیایی، آلمانی، روسی و انگلیسی؛ روی همشون مسلطن و حتی زبان فارسی رو هم دارن تغییر میدن.

دهه شصت نسل سوخته. کلاس زبان وجود نداشته اون دوران؟ داشته. کتاب زبان نبوده؟ بوده.

چی داره میاد به سرمون؟ چقدر تفاوت بین بیست سال وجود داره! بالاخره کی سوخته است؟ سوالی که هیچکس نمیتونه جواب بده... .
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین