. . .

انتشاریافته درخواست کپیست دلنوشته ی درخود گم گشته | ستاره

تالار درخواست کپیست
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

مدیر ویرایش

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
1523
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
85
نوشته‌ها
391
راه‌حل‌ها
4
پسندها
743
امتیازها
158

  • #1
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user
راه‌حل
درود

نام اثر: در خود گم گشته

نویسنده: ستاره

لینک تاپیک اثر در انجمن: تمام شده - دلنوشته در خود گم گشته | ستاره

ژانر: تراژدی

سطح: الماسی

تعداد صفحات: بیست و چهار

مقدمه:
واقعیت و خیال، هماهنگ برایم رخ می‌دهند.
قدرت تشخیص را از دست می‌دهم. عقلم می‌گوید خیال است؛ اما چشمانم می‌بیند آنچه را که عقل باور ندارد. گویی در شیشه‌ای حبس شدم. با خیال، به سمت آن‌چه را که بیست و چهارسال زندگی کردم، می‌دوم؛ اما با خیال برخورد می‌کنم و زمینم می‌زند، آن‌چه که باعث می‌شود مرا روانی خطاب کنند. این تراژدی، خود من بودم. در حالی که در مغزم قوانین مختلف از آیین دادرسی و در دستم کتاب قانون بود.
محکوم شده بودم به گنگ‌ترین روزهای زندگیم.
سخن نویسنده : نیمی از واقعیت تلخ و ناباوری که تجربه کردم و...

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,411
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,061
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #2
درود

نام اثر: در خود گم گشته

نویسنده: ستاره

لینک تاپیک اثر در انجمن: تمام شده - دلنوشته در خود گم گشته | ستاره

ژانر: تراژدی

سطح: الماسی

تعداد صفحات: بیست و چهار

مقدمه:
واقعیت و خیال، هماهنگ برایم رخ می‌دهند.
قدرت تشخیص را از دست می‌دهم. عقلم می‌گوید خیال است؛ اما چشمانم می‌بیند آنچه را که عقل باور ندارد. گویی در شیشه‌ای حبس شدم. با خیال، به سمت آن‌چه را که بیست و چهارسال زندگی کردم، می‌دوم؛ اما با خیال برخورد می‌کنم و زمینم می‌زند، آن‌چه که باعث می‌شود مرا روانی خطاب کنند. این تراژدی، خود من بودم. در حالی که در مغزم قوانین مختلف از آیین دادرسی و در دستم کتاب قانون بود.
محکوم شده بودم به گنگ‌ترین روزهای زندگیم.
سخن نویسنده : نیمی از واقعیت تلخ و ناباوری که تجربه کردم و کنارم،عزیزانم تجربه کردن، به قلم می‌کشم تا یادآور آن باشم که می‌شود از قعر برزخ اتفاقات ناگوار، به دنیای خود بازگشت.

برشی از اثر:
یک طرف واقعیت و طرف دیگر خیال!
خوش شانس باشی، درک می‌شوی؛ اما اگر بدشانس باشی با هر عنوانی ممکن است خطاب شوی!
پزشک ها با تعجب به چشمانم خیره می‌شوند و راهی نمی‌بینند جز آن که کنترل شوند افکارم، با قرص های آرام‌بخش؛ اما چگونه ممکن است این افکار از هم گسیخته، که مرا به سمت تباهی توهم می‌برند،کنترل شوند؟
لحظه ای فکر کن تمام اطرافت را درک می‌کنی؛ اما خودت و آن‌چه که می‌بینی را درک نمی‌کنی. غرق می‌شوی در توهماتی که می‌سوزاند ریشه‌ی واقعیتت را.
به آن نقطه از دو راهی می‌رسی که با تردید دستت را به سمت هر اتفاقی دراز می‌کنی تا با لمس، مرز بین واقعیت یا توهمش را درک کنی و آن‌جاست که باید تصمیم بگیری
یا می‌بازی در نبرد با تمام آن‌چه که بر سر راهت قرار گرفته است یا آن که ادامه می‌دهی و از میدان خارج می‌کنی آن‌چه را که تو را از تو گرفته است.
***
دقیقا همانند عروسک پارچه‌ای، بدون هیچ احساس و توانایی حرکتی، طول و عرض بیمارستان‌های مختلف را طی کردم. پزشک‌های متفاوتی را دیدم که هرکدام سعی در فهم این حال زار دارند؛ نه من چیزی از آن‌ها می‌فهمم و نه آن‌ها از من!
حتی خودم هم متوجه نیستم در چه برزخی از بازی های مغز خستم گیر افتادم.
می‌بینم چیزهایی که خراش می‌دهند روان را!
هم کلام می‌شوم با موجوداتی که خودم هم باورشان ندارم!
گاه برایم دوست می‌شوند، گاه دشمن و چنان آزارم می‌دهند که پناه می‌برم به قرص‌هایی که مرا به خواب عمیق فرو می‌برند.
پاهایت تو را می‌کشاند هر کجا که بخواهد؛
مغزت تو را گمراه می‌کند به هر بیراهه‌ای.
به خودت می‌آیی و می‌بینی جایی نامعلوم ایستاده‌ای؛
برایت گنگ است تمام صداها
و این‌جا است که باید اتفاقی بیفتد یا دستی به سمتت دراز شود تا تو را از چیزی که به آن تبدیل شده‌ای، نجات دهد!

جلد اثر:


فایل PDF: در خود گم گشته

تاییده؟
@مدیر کپیست
@star
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users
راه‌حل

مدیر کپیست

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
1524
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
15
نوشته‌ها
419
راه‌حل‌ها
7
پسندها
678
امتیازها
183

  • #3
درود

نام اثر: در خود گم گشته

نویسنده: ستاره

لینک تاپیک اثر در انجمن: تمام شده - دلنوشته در خود گم گشته | ستاره

ژانر: تراژدی

سطح: الماسی

تعداد صفحات: بیست و چهار

مقدمه:
واقعیت و خیال، هماهنگ برایم رخ می‌دهند.
قدرت تشخیص را از دست می‌دهم. عقلم می‌گوید خیال است؛ اما چشمانم می‌بیند آنچه را که عقل باور ندارد. گویی در شیشه‌ای حبس شدم. با خیال، به سمت آن‌چه را که بیست و چهارسال زندگی کردم، می‌دوم؛ اما با خیال برخورد می‌کنم و زمینم می‌زند، آن‌چه که باعث می‌شود مرا روانی خطاب کنند. این تراژدی، خود من بودم. در حالی که در مغزم قوانین مختلف از آیین دادرسی و در دستم کتاب قانون بود.
محکوم شده بودم به گنگ‌ترین روزهای زندگیم.
سخن نویسنده : نیمی از واقعیت تلخ و ناباوری که تجربه کردم و کنارم،عزیزانم تجربه کردن، به قلم می‌کشم تا یادآور آن باشم که می‌شود از قعر برزخ اتفاقات ناگوار، به دنیای خود بازگشت.

برشی از اثر:
یک طرف واقعیت و طرف دیگر خیال!
خوش شانس باشی، درک می‌شوی؛ اما اگر بدشانس باشی با هر عنوانی ممکن است خطاب شوی!
پزشک ها با تعجب به چشمانم خیره می‌شوند و راهی نمی‌بینند جز آن که کنترل شوند افکارم، با قرص های آرام‌بخش؛ اما چگونه ممکن است این افکار از هم گسیخته، که مرا به سمت تباهی توهم می‌برند،کنترل شوند؟
لحظه ای فکر کن تمام اطرافت را درک می‌کنی؛ اما خودت و آن‌چه که می‌بینی را درک نمی‌کنی. غرق می‌شوی در توهماتی که می‌سوزاند ریشه‌ی واقعیتت را.
به آن نقطه از دو راهی می‌رسی که با تردید دستت را به سمت هر اتفاقی دراز می‌کنی تا با لمس، مرز بین واقعیت یا توهمش را درک کنی و آن‌جاست که باید تصمیم بگیری
یا می‌بازی در نبرد با تمام آن‌چه که بر سر راهت قرار گرفته است یا آن که ادامه می‌دهی و از میدان خارج می‌کنی آن‌چه را که تو را از تو گرفته است.
***
دقیقا همانند عروسک پارچه‌ای، بدون هیچ احساس و توانایی حرکتی، طول و عرض بیمارستان‌های مختلف را طی کردم. پزشک‌های متفاوتی را دیدم که هرکدام سعی در فهم این حال زار دارند؛ نه من چیزی از آن‌ها می‌فهمم و نه آن‌ها از من!
حتی خودم هم متوجه نیستم در چه برزخی از بازی های مغز خستم گیر افتادم.
می‌بینم چیزهایی که خراش می‌دهند روان را!
هم کلام می‌شوم با موجوداتی که خودم هم باورشان ندارم!
گاه برایم دوست می‌شوند، گاه دشمن و چنان آزارم می‌دهند که پناه می‌برم به قرص‌هایی که مرا به خواب عمیق فرو می‌برند.
پاهایت تو را می‌کشاند هر کجا که بخواهد؛
مغزت تو را گمراه می‌کند به هر بیراهه‌ای.
به خودت می‌آیی و می‌بینی جایی نامعلوم ایستاده‌ای؛
برایت گنگ است تمام صداها
و این‌جا است که باید اتفاقی بیفتد یا دستی به سمتت دراز شود تا تو را از چیزی که به آن تبدیل شده‌ای، نجات دهد!

جلد اثر:


فایل PDF: در خود گم گشته

تاییده؟
@مدیر کپیست
@star
تاییده خسته نباشید
 
  • گل رز
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

star

رمانیکی فعال
رمانیکی
شناسه کاربر
2263
تاریخ ثبت‌نام
2022-05-16
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
43
پسندها
274
امتیازها
93

  • #4
سلام ممنون از همگی خدا قوت🙏❤️
 
  • گل رز
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,411
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,061
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #5
اثر در صف انتشار روی سایت اصلی قرار گرفت
 
  • گل رز
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

star

رمانیکی فعال
رمانیکی
شناسه کاربر
2263
تاریخ ثبت‌نام
2022-05-16
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
43
پسندها
274
امتیازها
93

  • #6
خسته نباشید همگی
ممنون که وقت گذاشتید
 
  • گل رز
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,411
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,061
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #7
درود
اثر روی سایت اصلی انتشار یافت

 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین