- شناسه کاربر
- 481
- تاریخ ثبتنام
- 2021-04-19
- موضوعات
- 3
- نوشتهها
- 12
- پسندها
- 291
- امتیازها
- 98
پیام هایی فراتر از شنیدن
صدایی فراتر از شنیدن، فراتر از انتظار، آیا انسان قادر است با انسان ها بد از مرگ، موجودات فضایی ارتباط برقرار کند؟در این هفته با سه موضوع عجیب از ارتباط با مردگان، اهدای عضو و ارتباط میان گیرنده و اهدا کننده آن و دیسکی عجیب که به منظور ارتباط داشتن با موجودات فضایی ساخته شده آشنا می شویم.
فایل صوتی داستان با سرعت نرمال:
متن انگلیسی فایل صوتی فوق در انتهای همین نوشته قرار دارد.
پیام هایی فراتر از شنیدن
هری هودینی هنرمند برجسته جهانی در رشته فرار بود. او یک بار از یک تابوت فولادی و شیشه ای که به صورت وارونه در هوا معلق و پر از آب شده بود فرار کرد. با این حال، زمانی که مادرش در سال 1920 درگذشت، هودینی بزرگ نتوانست از دلشکستگی خود و فقدان مادر راه فراری پیدا کند.نمایشگر افسانه ای ناامید به روح گرایی که سیستم اعتقادی مبتنی بر برقراری ارتباط با مردگان است، روی آورد.
هودینی مرد سرسختی بود به راحتی وجود چیزی مانند زندگی پس از مرگ متقاعدش نمی کرد. هودینی و همسرش بِس قبل از آنکه اسم خود را یک هنرمند فرار بگذارد، برای سیر کردن شکم خود اغلب جلسات عمومی دروغین ارتباط با ارواح ترتیب می دادند.
او از همه ی حقه هایی که واسطه ها استفاده می کردند، خبر داشت. با این حال، هودینی مرد درمانده ای بود و دلش می خواست با مادرش در قبر ارتباط برقرار کند.
جستجوی او برای شواهد ثابت و غیرقابل تردید بیهوده بود. او می گفت که تمام واسطه هایی که ملاقات کرده بود، «انسانهای زالوصفت» بودند.
هودینی با آرتور کانن دویل نویسنده ی شرلوک هلمز دوست صمیمی بود. با این حال، پس از آنکه ژان همسر کانن دویل ادعا کرد که با استفاده از تکنیکی موسوم به نوشتن خودکار با مادر مرحوم هودینی تماس برقرار کرده است، دوستی آنها به هم خورد. ژان قسم خورد که 15 صفحه انگليسی کاملا صحیح پیامی واقعی از زندگی پس از مرگ بود. هودینی در حضور جمع آن را رد کرد. او گفت با اینکه مادرش به پنج زبان تسلط یافته بود، زبان انگلیسی یکی از آنها نبود.
هودینی به زودی شروع به لو دادن واسطه های متقلب کرد. او در برابر کسانی که از غم و اندوه مردم به نفع خود سوء استفاده می کردند اعلام جنگ کرد. او در هر فرصتی هنرمندان کلاهبردار را تحت تعقیب قرار می داد.
با این حال، تجربیات هودینی ذهنیت او درباره امکان زندگی پس از مرگ را به طور کامل از بین نبرده بود.
او قبل از مرگش در سال 1926 با همسرش بیس قرار گذاشت که بعد از مردن در صورت امکان با او ارتباط برقرار کند.
او یک کد مخفی ترتیب داد که فقط همسرش آن را بشناسد.
بِس پس از مرگ هودینی به کسی که بتواند با شوهرش ارتباط برقرار کند، 10،000 دلار پیشنهاد کرد. در سال 1928، مردی به نام آرتور فورد ادعا کرد که پیامی از هودینی دریافت کرده است. بِس اعلام کرد آن پیام از کد مخفی استفاده کرده و واقعی است.
بس آخرین جلسه رسمی «ارتباط با روح هودینی» را در هالووین سال 1936 برگزار کرد. این جلسه از طریق رادیو در سراسر جهان پخش شد. روح هودینی احضار نشد و بس توافق کرد که وقت آن رسیده که جلسات احضار روح خاتمه یابند.
همزمان با اتمام آخرین جلسه احضار روح طوفان وحشتناکی رخ داد. رعد و برق آسمان را پر کرد. بسیاری فکر می کردند که این آخرین اقدام هودینی از درون قبرش است. برخی دیگر تصور می کردند که این تصادفی بیش نیست.
تلاش برای برقراری ارتباط با مردگان در طول تاریخ در بسیاری از فرهنگ ها وجود داشته است. اما این فقط در مورد صحبت با مردگان نیست. ما می خواهیم بدانیم که آیا بعد از مرگ زندگی خواهیم کرد یا حداقل کسی ما را به یاد می آورد.
یک راه برای ماندن در یادها این است که اعضای خود را پس از مرگ به کسی که به آن نیاز دارد اهدا کنید. برخی افراد معتقدند پیوند عضوعلاوه بر دادن امکان زندگی دوباره به یک فرد بیمار، می تواند شخصیت گیرنده ی عضو را نیز تغییر دهد.
نگاهی به ماجرای دیوید والتر 24 ساله اهل استرالیا بیاندازید. هنگامی که پس از عمل پیوند قلب به هوش آمد، متوجه شد که او به طور ناگهانی علاقه ی سیری ناپذیری به طعم خاصی از چیپس پیدا کرده است. هنگامی که او خانواده فرد اهداکننده قلب را بررسی کرد، متوجه شد که اهدا کننده ی 18 ساله هر روز از خوردن آن طعم چیپس لذت می برده است.
در سال 2014، کوین ماشفورد بریتانیایی پیوند قلبی داشت که جانش را نجات داد. پس از عمل از کارکنان بیمارستان یک دوچرخه ثابت درخواست کرد و هر روز از آن استفاده می کرد.
کوین چند ماه پس از ترخیص از بیمارستان برای اولین بار در زندگی خود یک دوچرخه جاده ای خرید. کوین قبل از عمل پیوند تقریبا هیچ وقت زمانش را صرف دوچرخه سواری نکرده بود، اما حالا او به سرگرمی جدید خود چسبیده بود و آن را رها نمی کرد.
کوین قلب خود را از مردی به نام جان گرفته بود که دوچرخه سواری مشتاق بود که در یک برخورد کشته شد. کوین می گوید او دوچرخه سواری را انتخاب کرده تا یاد جان را زنده نگه دارد. او معتقد نیست که بخشی از شخصیت جان را به ارث برده است، اما برخی از مردم می گویند این امکان پذیر است. بیش از 70 مورد بیمار پیوند وجود دارد که به نظر می رسد ویژگی های شخصیتی اهدا کنندگان خود را به ارث برده اند.
تجربه سونی گراهام به اندازه تجربه کوین مثبت و به اندازه تجربه دیوید بی ضرر نبود. مرد آمریکایی در آستانه مرگ بود که یک اهداکننده قلب جانش را نجات داد.
قلب متعلق به مردی به نام تری کُتِل بود. تری هنگام مرگ بر اثر اصابت گلوله ای که خودش به سرش شلیک کرده بود، 33 سال داشت.
سونی پس از عمل برای تشکر از بیوه تری به دیدارش رفت.
هنگامی که آنها ملاقات کرد، اتفاق عجیبی افتاد. سونی گفت، «احساس کردم سالهاست او را می شناسم. من نمیتوانستم چشم از او بردارم.»
آن دو عاشق هم شدند و ازدواج کردند. زندگی سانی دوازده سال پس از عمل پیوند، در شرایطی مشابه با اهدا کننده او پایان یافت. او با یک تفنگ به خودش شلیک کرد. خودکشی او غیر منتظره بود. دوستان و خانواده نتوانستند توضیحی برای آن ارائه دهند.
اکثر مردم می گویند این مسئله فقط یک تصادف وحشتناک بوده است، اما بعضی دیگر معتقدند قلبی که در سینه سانی می تپید بر اعمال او تأثیر گذاشت.
عمل های پیوند رایج شده اند ، اما در مورد چیزهایی که علاوه بر سلول های انسانی منتقل می شوند، مطالعات کمی صورت گرفته است.
پروفسور پیتر فرند، رئیس پیوند دانشگاه آکسفورد می گوید: «نظر شخصی من این است که ما هیچ منطقی علمی برای اثبات این مسئله نداریم. اما باید در مورد چیزهایی که نمی توانیم توضیح دهیم، پذیرا باشیم.» انسانها همیشه سعی کرده اند از مرگ فراتر بروند یا حداقل در یادها بمانند. اما هنگامی که کسی نباشد که ما را به یاد بیاورد، چه کسی ما را به یاد خواهد آورد؟
در بحبوحه ی تمایل ما برای جنگ و تخریب محیط زیست، برخی می گویند که عمر نسل بشر دارد به پایان می رسد. و حتی اگر ما به یک گونه ی صلح دوست تر نیز تبدیل شویم، زمین ما تاریخ انقضا دارد. بین 1.75 تا 3.25 میلیارد سال دیگر زمین به حدی به خورشید نزدیک خواهد شد که تمام آبها از بین خواهد رفت. و نبود آب یعنی نبود حیات. شاید تا آن زمان، بشریت خانه ی زمینی را را ترک کرده باشد، اما به احتمال زیاد ما به یکی از خاطرات کیهانی تبدیل خواهیم شد.
تنها شاهد وجود انسان ها دو صفحه طلایی خواهد بود که در سال 1977 ایجاد شد.
این دو صفحه پیامهایی هستند که به این امید به اعماق فضا فرستاده شدند که روزی به دست موجودات بیگانه برسند. آنها در فضاپیمای وویجر1 و وویجر 2 متعلق به ناسا پرواز می کنند که در تابستان 1977 زمین را ترک کرده است. ماموریت فضاپیمای وویجر ضبط و ارسال اطلاعات و تصاویری از مشتری، زحل، اورانوس و نپتون بود. آنها اکنون مدتهاست که از این سیارات عبور کرده اند.
فضاپیما و صفحات طلایی آن با سرعت بیش از 60000 کیلومتر در ساعت حرکت می کنند. به بیان دقیق تر این سرعت برابر با 17 کیلومتر در ثانیه است. وویجر1 اکنون 20 میلیارد کیلومتر از زمین فاصله دارد و منظومه شمسی ما را ترک کرده است. شگفت آور اینکه کامپیوترهای آن که در سالهای دهه 1970 ساخته شده اند هنوز با زمین در تماس هستند. باتری های پلوتونیوم نصب شده در وویجر1 و وویجر2 تنها ده سال دیگر دوام خواهند داشت. اما آنها حتی بدون برق نیز به سفر سریع خود را در سراسر جهان ادامه خواهند داد.
محتویات صفحات طلایی شامل سلام به 55 زبان است. به عربی این پیام گفته شده: «سلام بر دوستان مان در ستارگان. به امید اینکه روزی همدیگر را ببینیم.» به زبان انگلیسی نوشته شده: « از فرزندان سیاره زمین سلام». و به زبان آموی (از لهجه های چینی) نوشته شده: «دوستان فضایی، حالتان چطور است؟ چیزی خوردید؟ وقت کردید به ما هم سر بزنید.» این صفحات همچنین حاوی 90 دقیقه موسیقی هستند. فضای صفحات محدود بود، بنابراین تولیدکنندگان صفحات نتوانستند حق مطلب را در مورد عمق بیان موسیقایی بشر آنطور که باید و شاید ادا کنند. آنها نهایت تلاش خود را به کار بستند تا گلچینی از سبکهای مختلف از جمله موسیقی محلی، موسیقی کلاسیک، راک اَند رول برگزیدند. گروه بیتلز موافقت کرد که آهنگ “Here Comes the Sun” را در صفحه قرار دهند، اما این کار انجام نشد. ظاهرا، شرکت ضبط سرسخت آنها نگران بود که موجودات فضایی بتوانند به صورت رایگان موسیقی گوش کنند، از این رو از انجام کار منصرف شدند.
این صفحه همچنین شامل صداهای زمینی از صدای باد تا امواج، ضربان قلب، آوای نهنگ و حتی صدای ب×و×س×ه است. این صفحه همچنین حاوی امواج مغزی زنی است که در مورد تاریخ بشریت می اندیشد و عشق می ورزد.
و در نهایت، تصاویری در آن است که دانش ما از ستارگان، شیمی، و زیست شناسی را بیان می کند و نیز تصاویری از طبیعت و انسان دارد.
دستورالعمل های مبتنی بر تصویر در مورد نحوه پخش صفحات و نقشه ای بر جلد این صفحات حک شده است که موقعیت ما را در جهان نشان می دهد. با این حال هیچکس روی نقشه نیست. بعضی ها از این می ترسیدند که نشان دادن مکان ما به یک موجود بیگانه که احتمالا متخاصم است، کار چندان عاقلانه ای نخواهد بود.
جیمی کارتر، رییس جمهور آمریکا دیدگاه امیدوارانه تری درباره موجودات فضایی آینده که پیام ما را دریافت می کنند، داشت. او پیام زیر را در فضاپیمای وویجر گذاشت:
«این هدیه ای از دنیای کوچک در دوردست ها است، یادگاری از صداها، علم، تصاویر، موسیقی، افکار و احساسات مان. ما تلاش می کنیم از زمان عبور کرده و بتوانیم به شما برسیم. امیدواریم روزی، با حل مشکلاتی که با آنها مواجه هستیم، به جامعه تمدن های کهکشانی بپیوندیم. این صفحه نشان دهنده امیدها و عزم ما و اراده ی ما در یک جهان عظیم و عالی است.
نام موضوع : داستان کوتاه پیام هایی فراتر از شنیدن
دسته : زبان انگلیسی