متن جادوگر بل(Bell Witch)

[Like crazy<3]

سال‌ها پیش و زمانی مهاجران از اروپا و دیگر قسمت‌های دنیا به آمریکا مهاجرت می‌کردند، خانواده «بل» یکی از بحث‌برانگیز‌ترین رویداد‌های جن‌زدگی را تجربه کردند و تمام اعضای این خوانده در معرض حادثه‌ای ترسناک قرار گرفتند که جان به‌عنوان پدر خانواده و بتسی، به‌عنوان دختر کوچک آسیب‌های بیشتری در این حادثه تلخ دیدند.

قضیه از این قرار بود که موجودی ناشناخته که بعد‌ها به نام «جادوگر بِل» (Bell Witch) شناخته شد از طریق جان صحبت می‌کرد و صدا‌های وحشتناکی در می‌آورد. این موجود مدعی بود که آینده را پیش‌بینی می‌کند و از طریق جان، بتسی بیچاره را دائم کتک می‌زند و مو‌های او را می‌کشید. ماجرا ادامه پیدا کرد تا اینکه موجود شیطانی که جان را تسخیر کرده بود مدعی شد که او را مسموم می‌کند و همین اتفاق هم افتاد و جان به طرز فجیعی کشته شد. دیگر اعضای خانواده نیز بر این باور بودند که جان توسط این موجود شیطانی به‌قتل رسیده است. پس از مرگ جان، اوضاع به حالت اول بازگشت و دیگر خبری از آزار و اذیت بتسی توسط این موجود شیطانی نبود.

این ماجرا گمانه‌زنی‌های مختلفی را به‌دنبال داشت و عده‌ای معتقد بودند زمینی که جان در آن خانه ساخته بود، زمینی نفرین‌شده بود و به همین دلیل نیز نفرین این زمین، گریبان او و اعضای خانواده‌اش را گرفت. بعضی دیگر نیز باور داشتند که جان به‌عنوان پدر خانواده، با بتسی سوء‌رفتار داشت و به همین دلیل نیز شیطان در او حلول کرده بود تا انتقام بتسی را از این پدر بی‌شرم بگیرد.

 

[Like crazy<3]

برای کسانی که به داستان‌های ارواح و افسانه‌ها علاقه‌مندند، داستان غار جادوگر بل در تنسی به‌راستی داستانی است که باید در کتاب‌ها نوشته شود. این داستان به دهه 1800 بازمی‌گردد، زمانی که گفته می‌شد جادوگری که خانواده بل را آزار می‌داده، در غاری زندگی می‌کند که حالا غار جادوگر بل نام دارد. کشاورزی به نام جان بل همراه با همسر و فرزندش در سال 1880 در شهر رابرتسون در ایالت تنسی زندگی می‌کرد. آن‌ها در مزرعه‌ای به مدت 13 سال ساکن بودند، حین این سال‌ها جان، به خدمت کلیسای رد ریور باپتیست درآمد. در تابستان 1917 اتفاقات غیرعادی زیادی در خانه آن‌ها اتفاق افتاد. برخی از اعضای خانواده حیوان‌های عجیبی را می‌دیدند که در مزرعه در حال چریدن هستند. برخی دیگر نیز نیمه‌شب‌ها صدای کوبیدن در را می‌شنیدند. همچنین صدای کشیده شدن زنجیر بر کف زمین شنیده می‌شد. خانواده بل حدود 1 سال این اتفاقات وحشت‌آور را تحمل کردند اما رفته‌ رفته تحمل شرایط سخت شد.

 

[Like crazy<3]

جان اتفاقاتی که در خانه دیده بود را با همسایه‌اش جیمز جانسون در میان گذاشت و پس‌ از آنکه خود جیمز چیزهای عجیبی را مشاهده کرد، سعی کرد تحقیقاتی انجام دهد. این اتفاقات غیرعادی سرانجام به شکل یک‌رصدا خودش را نشان داد. وقتی از این صدا پرسیده می‌شد که کیست، او خودش را با عنوان شخصیت‌های مختلفی معرفی می‌کرد. یک‌بار گفت که او جادوگری است به نام کیت باتز. پس‌ از آن او خود را کیت، جادوگر بل نامید.
طی سال‌های بعدی، کیت خانواده بل را شکنجه می‌داد و جان و دخترش بتسی بیشترین فشار را متحمل می‌شدند، زیرا کیت درصدد انجام دو چیز بود: کشتن جان بل و جلوگیری از ازدواج بتسی با پسری بنام جاشوا گاردنر. گاهی جادوگر، بتسی را نیشگون می‌گرفت یا او را چنگ می‌زد و موهای او را می‌کشید. جان هم از ورم گلو رنج می‌برد و حس می‌کرد که چیزی راه گلوی او را سد کرده است. او روز به‌ روز ضعیف و ضعیف‌تر می‌شد.
در 20 دسامبر 1820 جان بل درگذشت. داستانی که درباره مرگ او وجود دارد این است که او با سم و توسط کیت مسموم شده است. در سال 1821 بتسی نامزدی خود را جاشوا به هم زد. وقتی این دو اتفاق افتاد کیت خداحافظی کرد و قول داد که 7 سال دیگر بازگردد. او پس از مدت کوتاهی بازگشت و گفت که 107 سال بعد دوباره بازخواهد گشت. هرچند برخی معتقدند که او هرگز مزرعه را ترک نکرده است، زیرا اتفاقات عجیب همچنان در اطراف و داخل غار جادوگر بل در حال وقوع است.