«مَنْ کٰانَ یُرِیدُ ثَوٰابَ اَلدُّنْیٰا فَعِنْدَ اَللّٰهِ ثَوٰابُ اَلدُّنْیٰا وَ اَلْآخِرَةِ » درباره وصیّت و دستور زندگى است که خرد و فطرت نیز برآن گواه است
هرکه سعادت و آسایش زندگى در این جهان را بخواهد باید از طریق دین و تقوى که پروردگار جامعه بشر را به آن سفارش فرموده پیروى نماید
زیرا دین عبارت از برنامه اى است که بر محور خداشناسى و خلق پسندیده و عمل نیکو دور مى زند و یگانه راه کمال انسانیت نیز همین است زیرا یگانه فضیلت که بشر را بر سایر موجودات ارج دارتر نموده نیروى خرد و اختیار است که به وى موهبت شده و مسیر زندگى او را ازهرجهت از سایر موجودات جهان جدا نموده است
بر این اساس چنانچه استفاده از لذائذ مادّى و به کار بردن نیروى %%%% و غضب را برطبق برنامه دین قرار دهد حدّ اعتدال را در ارضاء تمایلات خود رعایت نموده است و همواره مى تواند از لذائذ مادّى و جسمانى حدّ اکثر استفاده را بنماید و راه سعادت بپیماید و ضرر و زیانى بر او متوجّه نشود
و چنانچه درباره استفاده از لذائذ مادّى از دستور دین و تقوى تخلّف ورزد و از هوى و هوس پیروى کند بضرر و زیان روانى و بدنى خود اقدام نموده و چون همواره با خطر روبه رو است از لذایذ مادّى نیز جز اندک زمانى استفاده نخواهد نمود
زندگى بشر در اثر نیروى عقل و اختیار همیشگى است و اختصاص باین جهان ندارد ناگزیر سعادت ابدىّ او نیز وابسته و توأم با سعادت زندگى در این جهان است و از آن سرچشمه مى گیرد
نتیجه آنست که هرکه در این جهان از طریقه تقوى و دین برکنار رود گذشته از اینکه در هر لحظه با خطر پیرى و از هوى و هوس روبه رو مى شود و از لذایذ مادّى استفاده ننموده از سعادت نیز بهره اى نخواهد داشت
هرکه سعادت و آسایش زندگى در این جهان را بخواهد باید از طریق دین و تقوى که پروردگار جامعه بشر را به آن سفارش فرموده پیروى نماید
زیرا دین عبارت از برنامه اى است که بر محور خداشناسى و خلق پسندیده و عمل نیکو دور مى زند و یگانه راه کمال انسانیت نیز همین است زیرا یگانه فضیلت که بشر را بر سایر موجودات ارج دارتر نموده نیروى خرد و اختیار است که به وى موهبت شده و مسیر زندگى او را ازهرجهت از سایر موجودات جهان جدا نموده است
بر این اساس چنانچه استفاده از لذائذ مادّى و به کار بردن نیروى %%%% و غضب را برطبق برنامه دین قرار دهد حدّ اعتدال را در ارضاء تمایلات خود رعایت نموده است و همواره مى تواند از لذائذ مادّى و جسمانى حدّ اکثر استفاده را بنماید و راه سعادت بپیماید و ضرر و زیانى بر او متوجّه نشود
و چنانچه درباره استفاده از لذائذ مادّى از دستور دین و تقوى تخلّف ورزد و از هوى و هوس پیروى کند بضرر و زیان روانى و بدنى خود اقدام نموده و چون همواره با خطر روبه رو است از لذایذ مادّى نیز جز اندک زمانى استفاده نخواهد نمود
زندگى بشر در اثر نیروى عقل و اختیار همیشگى است و اختصاص باین جهان ندارد ناگزیر سعادت ابدىّ او نیز وابسته و توأم با سعادت زندگى در این جهان است و از آن سرچشمه مى گیرد
نتیجه آنست که هرکه در این جهان از طریقه تقوى و دین برکنار رود گذشته از اینکه در هر لحظه با خطر پیرى و از هوى و هوس روبه رو مى شود و از لذایذ مادّى استفاده ننموده از سعادت نیز بهره اى نخواهد داشت