بحث و گفتگو تاپیک جامع دیالوگ های ماندگار | فیلم و سریال

[Maedeh]

دقت کردین آدما تو ارتباط‌شون از یه جایی ناخودآگاه بجای “شما” میگن “تو”؟ عجیبه‌ها …

 

[Maedeh]

شما مردم رو به حال خودشون بذارین. خودشون می‌تونن از آیین‌هاشون محافظت کنن.

 

[Maedeh]

جنگ برنده نداره، اونایی تو جنگ برنده اند که اسلحه می‌فروشن.

 

[Maedeh]

مامان میدونی چجوری از این همه‌ بدبختی خلاص می‌شیم؟ یه شب یه شام درست حسابی بپزیم بخوریم بعد سر فرصت همه‌ی درزای درو پنجره‌ها رو ببندیم یکیمون شیر گاز رو باز بذاره، بعد بریم بخوابیم صبح نشده همه‌ی درد سرامون پریده.

 

[Maedeh]

هم هستی هم نیستی. این بی فکری و بی وزنیه تو خواب که چیزی از دورو وَرت نمیفهمی رو با هیچی تو دنیا عوض نمیکنم. ولی کاریش نمیشه کرد. باید بیدار شیم. مشکله منم همیشه …… درست از همین جا شروع میشه. وقتی چشامو باز میکنم، وقتی متوجه میشم هنوز زندم، دوباره تنهام. مجبورم ادامه بدمو چیزی ام راضیم نمیکنه، حتی کار هر روزه‌ای که انتظارمو میکشه و یه وقتی عاشقش بودم.

 

[Maedeh]

اوضاع خیلی بدی شده … احساس میکنم دارن یکی یکی کارت‌های صد آفرین بچگیمو ازم پس میگیرن!

 

[Maedeh]

من همه زندگیمو باختم. منو از حبس می‌ترسونی؟ برو از خدا بترس.

 

[Maedeh]

خدایا من شکایت دارم. من شاکی ام. پس کو رحمانت؟ پس کو رحیمت؟ آخه چرا اینجا؟ چرا حالا؟ چرا اینطوری؟ من شکایتمو پیش کی ببرم؟ به کی بگم؟

 

[Maedeh]

از وقتی که تصمیم گرفتم نبینم، خیلی چیز‌ها رو دیدم …

 

[Maedeh]

من تو همین روزا عاشقت شدم، تو همین روزایی کـه کسی عاشق نمیشه.