. . .

بحث و گفتگو بهترین اثری که نوشتی...؟

تالار پاتوق نویسندگان

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,411
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,061
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #1
سلام سلام!

فکر میکنم موضوع مورد بحثمون، از عنوان تاپیک کاملا مشخصه. بیاید در مورد اون اثرتون حرف بزنید که شاید حتی سه صفحه بیشتر نبوده، اما بیشتر از همه نسبت بهش حس خوبی دارید.

اسپم و نقل قول های اسپم گونه، ممنوع!
 

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,411
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,061
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #2
اول از همه، خودم شروع میکنم.

از بین همه‌‌ی داستان‌‌ها، رمان‌‌ها، دلنوشته‌‌هام و... بیشتر از همه، داستانی رو که به تازگی تمومش کردم، دوست داشتم و دارم. برای اولین بار، از ژانر معمایی و جنایی استفاده کردم و از اونجایی که با تشویقات زیادی مواجه شد، طبیعتا نسبت بهش حس خوبی دارم. در درجه دوم، اولین رمانی رو که باهاش نویسندگیم رو آغاز کردم، خیلی دوست دارم. شاید کلیشه زیاد داره و شاید خیلی مورد قبول نیست و به سریال های ترکی شبیهه! اما، حس خوبی بهم میده...
 

N.G

معاونت بازنشسته
کاربر طلایی
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
76
تاریخ ثبت‌نام
2020-10-12
آخرین بازدید
موضوعات
112
نوشته‌ها
1,313
راه‌حل‌ها
24
پسندها
25,198
امتیازها
568
محل سکونت
جلگه‌ی خشکیده

  • #3
رمانی که هنوز ننوشتم =) چیزی نمیگم اسپویل نشه;)
 

دمیــــــورژ

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده ویژه
نویسنده
رمانیکی‌نویس
دل‌نویس
ناظر
منتقد
گوینده
کاربر منتخب
کاربر ثابت
نام هنری
دمیورژ
مقام خاص
منتقدیار
شناسه کاربر
123
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-05
آخرین بازدید
موضوعات
260
نوشته‌ها
2,796
راه‌حل‌ها
32
پسندها
24,322
امتیازها
698
محل سکونت
محله مغزهای فاسد

  • #4
خب من سه تا اثر دارم که بیشتر از همه اثارم دوستش دارم
البته همشون خوبن ولی اینا خاصن فرق دارن
اولیش مدرسه شبانه روزی در لندنه...
این رمانم حالت خارجی داره یکم، ماجراجوییش رو دوست دارم، به ویژه که دارای غافلگیریه.. فضاش معمایی و می بینی یهو مامانت شد خواهرت یک همچین حالی داره
توی اون ایده چندتا ایده ریز و درشتم بود، اتفاقات متفاوتی افتاد.. نیروها و اتفاقات چیزایی بودن که تازگی داشتن هم برای من هم شاید حتی برای خواننده.
اما چیزی که بیشتر منو ترغیب کرد شبانه روزی بودن یک مدرسه بود.. و ادمای مدرسه... اتفاقات مختلف مدرسه
من اون مدرسه رو خیلی دوست داشتم..


دومین اثرم ژویین گربه خاصع که تقریبا همه دیگه میشناسنش چه خونده باشن چه نه اسمشو شنیدن همه. با خانم فکر کردم گفتم یک بارم که شده از زبون ادما ننویسمو به گربه متوصل بشم ببینم اون موقع چطور میشه.
خب تصمیم داشتم کلا از زبان گربه باشه و زندگیشو بگه حس کردم یکم رنگ و رو لازم داره برای همین راوی ادمم اضافه کردم که کسل کننده نشه. و نوشتمش و دارم مینویسمش همچنان
دیالوگاشو دوست دارم.. هدف رمان رو دوست دارم... مخصوصا اینکه یه تخیلیه عاشقانه بی هدف صرفا داستان نیست.. حرفایی هست که پشت یک داستان مخفی شده

سومین اثرم با همشون فرق داره و یک شاهکاره!
اممم بهش میگم شاهکار چون حتی یک کلمشم بیهوده زده نمیشه و برای نوشتنش زیادی فکر میکنم
من معمولا همینطوری ی چی میاد دستمو مینویسم میره پی کارش اما برای این یکی مجبورم ساعت ها فکر کنم
و دوباره پاک کنم
دوباره بنویسم
راجب یک دختر متفاوته... دختر غیرعادی که وارد یک دبیرستانی میشه و مورد تمسخر و ازار و اذیت بقیه قرار میگیره
نگاه کلی که بهش بندازی شاید کلیشه ای باشه... غیرعادی .. متفاوت و اینا معمولا هستن
اما این رمان با فضایی که داره
متن هایی که داره
و اتفاقاتی که قراره توش بیفته
از همه رمانایی که نوشتم و هستن متفاوت تر خواهد بود
و خیلی این رمانیو که هنوز تو قسمت 5 و شش هستم رو... دوست دارم
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
2
بازدیدها
240

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین