- شناسه کاربر
- 1049
- تاریخ ثبتنام
- 2021-10-12
- آخرین بازدید
- موضوعات
- 779
- نوشتهها
- 1,855
- راهحلها
- 5
- پسندها
- 119
- امتیازها
- 438
- وب سایت
- pin.it
سلام سلام :345:
اومدیم با پرونده آمیتیویل (قسمت پایانی):593:
بزن بریم :627:
اخطار جدی : خوندن این مقاله به زیر 13 سال به هیج وجه توصیه نمیشود ، برای خودتون گفتم و گرنه هر شب پذیرای کابوس های ترسناک باشید...... :1135:
جرج هر شب ناخودآگاه ساعت سه و ربع از خواب بیدار میشد، یعنی همان ساعتی که به گمان پلیس، زمان به قتل رسیدن خانوادهی دفو بود. یک بار او در حالی از خواب بیدار شد که شاهد تبدیل همسرش به یک عجوزهی ۹۰ ساله بود و شبی دیگر او را دید که میان زمین و هوا معلق مانده بود. جرج حتی ادعا میکرد که شبی از خواب برخاسته و صدای لرزیدن و تکان خوردن تختخواب فرزندانش را میشنیده ولی توان هیچ اقدامی را نداشته است، چرا که گویی نیرویی نامرئی او را محکم سرجای خود نگه داشته بود.
خانوادهی لاتز بارها سعی کردند که با کشیش کاتولیک تماس بگیرند، اما هر بار تلفن قطع میشد. زمانی که از بازگشت کشیش ناامید شدند، خود دست به کار شدند. آنها هر کدام با یک صلیب تجهیز شده و به گوشه و کنار خانه رفتند و مشغول عبادت و خواندن دعا و سرودهای مذهبی شدند. اما صدایی به گوش رسید که از آنها میپرسید:" نمیخواهید تمامش کنید؟"
اما آخرین شب حضور آنها در این خانهی شوم، بدترین شب آنها بود. صداهای وحشتناکی تمام فضای خانه را پر کرده بود، مبلمان و اسباب و اثاثیه به این سو و آن سوی خانه حرکت میکردند و بچه ها را دچار ترس و وحشتی دیوانه کننده کرده بودند. آن جا بود که درست ۲۸ روز پس از اقامت در این منزل، خانوادهی لاتز عطای این خانه را به لقایش بخشیده و آن را ترک کردند. آنها هیچ چیز از منزل برنداشتند، جرج میگوید که در آن زمان تمام فکر و ذکرش این بوده که اگر کوچکترین چیزی از آن جا با خود ببرد، اتفاق هولناکی خواهد افتاد. خانوادهی لاتز پس از ترک خانه به منزل مادر کتی رفتند و در آرامش آنجا سعی در فراموشی این خاطرات تلخ داشتند.
در همین زمان بود که باز هم پای زوج ماجراجوی "وارِن" (Warren) به میان آمد. اگر به خاطر داشته باشید پیشتر و در ماجرای عروسک آنابل، با شما از "اِد و لورن وارن" (Ed & Lorraine) صحبت کردیم. دو ماه پس از جریان داستان وحشت" اِمیتی ویل"، "لائورا دیدیو" (Laura Didio) گزارشگر شبکهی ۵ نیویورک با این زوج تماس گرفته و از این خانه و رویدادهای عجیب و غیر قابل توضیح آن صحبت و از آنها خواهش کرد که این مسئله را پیگیری کنند.
یک تیم از گزارشگران، محققان و افراد فعال در زمینهی تجربیات فراواقعی و ماورالطبیعه، توسط "اد وارن" سازماندهی شد. آنها سپس به بازدید این خانه در "خیابان اوشِن" (112 Ocean Avenue) رفتند. اما خانوادهی لاتز حاضر نشدند در این بررسی همراه دیگران شده و دیگر بار به درون این خانه قدم بگذارند.
در طول این بررسی اتفاقات عجیبی افتاد، مثلاً یک بار زمانی که اِد سرگرم خواندن ادعیه مذهبی برای دفع شیاطین در زیر زمین منزل بود، توسط نیرویی فیزیکی هل داده شد و یا لورن احساس کرد که نیروی شیطانی با او مقابله کرده و او را از نظر ذهنی تحت فشار قرار داده است. حتی اجساد خانوادهی دفو را در حالی مشاهده کرد که روی زمین دراز کشیده و بدن آنها با ملافههای سفید پوشیده شده بود، به دنبال این تجربه، او توسط نیرویی ماورایی به عقب پرتاب شد. تیم تحقیقاتی همچنین موفق به ثبت تصویری عجیب و شگفت انگیز شدند، تصویری از شبح یک پسر بچهی کوچک در طبقهی دوم منزل.
شما هم سعی کنید، شاید این روح کوچک را یافتید!!
آنها دریافتند زمینی که این خانه در آن ساخته شده، زمانی توسط فردی به نام "جان کِچَم" (John Ketchum) مورد استفاده قرار داشته است. ظاهراً در سال ۱۹۲۴، این مرد که ارتباطی هم با جادوی سیاه داشته، در کلبهای در این زمین به کارهایی ناخوشایند مشغول بوده است. جان درخواست کرده که بدن او در این زمین دفن شود و تا آن زمان نیز جسد او همانجا باقی مانده بود.
به علاوه معلوم شد زمانی هم سرخپوستهای "شینیکاک" (Shinicock) را در این زمین زندانی کرده بودند، اینجا خانهی افراد بیمار و دیوانه بوده است، در واقع آنها سرخپوستهای بیچاره را اینجا رها کرده و آنها آنقدر آنجا میماندند تا بمیرند.
وارنها باور داشتند که این ملک دارای انرژی منفی بسیاری بوده که با تاریخی تلخ و سیاه در هم آمیخته است. و در واقع همین تاریخچه باعث شده است تا این خانه همچون آهن ربایی قدرتمند، ارواح شیطانی و مافوق طبیعی را به سوی خود جذب کند. به علاوه آن دو معتقد بودند که همین انرژیها مستقیما زندگی دو خانوادهی دفو و لاتز را نیز تحت الشعاع خود قرار دادهاند.
بعدها زوج وارن بازنشسته شدند و خانوادهی لاتز نیز این ملک و زمین و اسباب و اثاثیه را فروخته و به کالیفرنیا نقل مکان کردند. خانهای که در سال ۱۹۷۵ تنها به مبلغ ۸۰ هزار دلار فروخته شده بود، در سال ۲۰۱۰ با قیمت ۹۵۰ هزار دلار معامله شد.
به هر حال این خانه حتی پس از این ماجراها نیز مورد توجه بازدیدکنندگان و به ویژه عاشقان دنیای ترس و هیجان است. هر چند به تازگی، ادعایی مربوط به فعالیتهای ماورایی در این خانه گزارش نشده است، اما در زمان فروش خانه یک دلال معاملات ملکی به نام "جیمز اسمیت" (James Smith) تجربهای ترسناک را به همراه دیگر همکارانش پشت سر گذاشت. او میگوید که به همراه دو دوست دیگرش به این خانه رفته و گوشه و کنارش را بررسی کردند، همه چیز ظاهراً طبیعی بوده و هیچ علامت مشکوکی مشاهده نمیشد، هر چند دو نفر از آنها حس بدی داشتند. سرانجام آنها به زیرزمین ترسناک خانه قدم گذاشتند و آنجا بود که ورق برگشت. جیمز میگوید که روی دیوار حفرهای را مشاهده کرده و به بررسی آن پرداخت. درست همان زمان متوجه وزش بادی بسیار سرد از میان این حفرهی تاریک شد. با توجه به اینکه آن زمان فصل تابستان بود و هوا بسیار گرم، وزش این باد سرد و تغییر دما که خیلی ناگهانی رخ داد، آنها را وحشتزده کرد. ضمن آنکه جمیز ادعا میکند حس میکرده کسی در آن نزدیکی ایستاده و آنها را میپاییده است. به هر حال این مشاوران جوان به سرعت خانه را ترک کرده و سوگند خوردند که دیگر قدم به داخل نگذارند.
شاید جالب باشد که بدانید جرج لاتز پس از این ماجرا به اشکال مختلف از "رونالد دفو" دفاع کرد، چرا که او باور داشت که رونالد در جنایتی که مرتکب شده، بیتقصیر بوده است. او میگوید این خانه و صداهای مرموزش رونالد بیچاره را وادار به کشتن اعضای خانوادهی خود کردهاند.
اما طبق معمول هر جا سخن از ترس و وحشت است، پای شبکه سرگرمی سازی و هنر هفتم نیز در میان است. در سال ۲۰۰۵ فیلمی با عنوان "وحشت امیتی ویل" به کارگردانی " اَندرو داگلاس" (Andrew Douglas) و بازی رایان رینولدز" (Ryan Reynolds) اکران شد که به زندگی خانوادهی لاتز در آن دوران پر هراس و وحشت میپرداخت.
اگر پیشتر این فیلم را دیدهاید که اکنون با مطالعهی این مطلب اندکی بیشتر با حوادث روی داده در آن و منشأ آنها آشنا شدید، اگر هم هنوز موفق به دیدن این فیلم نشدهاید، شاید بد نباشد به تماشای این اثر ژانر ترس و وحشت نشسته و ماجرای خانوادهی لاتز را از منظری دیگر مشاهده کنید.
خب اینم تموم شد...
تا قسمت بعدی خدانگه دار..
با رعب و وحشت تنهاتون میذارم...
اومدیم با پرونده آمیتیویل (قسمت پایانی):593:
بزن بریم :627:
اخطار جدی : خوندن این مقاله به زیر 13 سال به هیج وجه توصیه نمیشود ، برای خودتون گفتم و گرنه هر شب پذیرای کابوس های ترسناک باشید...... :1135:
جرج هر شب ناخودآگاه ساعت سه و ربع از خواب بیدار میشد، یعنی همان ساعتی که به گمان پلیس، زمان به قتل رسیدن خانوادهی دفو بود. یک بار او در حالی از خواب بیدار شد که شاهد تبدیل همسرش به یک عجوزهی ۹۰ ساله بود و شبی دیگر او را دید که میان زمین و هوا معلق مانده بود. جرج حتی ادعا میکرد که شبی از خواب برخاسته و صدای لرزیدن و تکان خوردن تختخواب فرزندانش را میشنیده ولی توان هیچ اقدامی را نداشته است، چرا که گویی نیرویی نامرئی او را محکم سرجای خود نگه داشته بود.
اما آخرین شب حضور آنها در این خانهی شوم، بدترین شب آنها بود. صداهای وحشتناکی تمام فضای خانه را پر کرده بود، مبلمان و اسباب و اثاثیه به این سو و آن سوی خانه حرکت میکردند و بچه ها را دچار ترس و وحشتی دیوانه کننده کرده بودند. آن جا بود که درست ۲۸ روز پس از اقامت در این منزل، خانوادهی لاتز عطای این خانه را به لقایش بخشیده و آن را ترک کردند. آنها هیچ چیز از منزل برنداشتند، جرج میگوید که در آن زمان تمام فکر و ذکرش این بوده که اگر کوچکترین چیزی از آن جا با خود ببرد، اتفاق هولناکی خواهد افتاد. خانوادهی لاتز پس از ترک خانه به منزل مادر کتی رفتند و در آرامش آنجا سعی در فراموشی این خاطرات تلخ داشتند.
در همین زمان بود که باز هم پای زوج ماجراجوی "وارِن" (Warren) به میان آمد. اگر به خاطر داشته باشید پیشتر و در ماجرای عروسک آنابل، با شما از "اِد و لورن وارن" (Ed & Lorraine) صحبت کردیم. دو ماه پس از جریان داستان وحشت" اِمیتی ویل"، "لائورا دیدیو" (Laura Didio) گزارشگر شبکهی ۵ نیویورک با این زوج تماس گرفته و از این خانه و رویدادهای عجیب و غیر قابل توضیح آن صحبت و از آنها خواهش کرد که این مسئله را پیگیری کنند.
در طول این بررسی اتفاقات عجیبی افتاد، مثلاً یک بار زمانی که اِد سرگرم خواندن ادعیه مذهبی برای دفع شیاطین در زیر زمین منزل بود، توسط نیرویی فیزیکی هل داده شد و یا لورن احساس کرد که نیروی شیطانی با او مقابله کرده و او را از نظر ذهنی تحت فشار قرار داده است. حتی اجساد خانوادهی دفو را در حالی مشاهده کرد که روی زمین دراز کشیده و بدن آنها با ملافههای سفید پوشیده شده بود، به دنبال این تجربه، او توسط نیرویی ماورایی به عقب پرتاب شد. تیم تحقیقاتی همچنین موفق به ثبت تصویری عجیب و شگفت انگیز شدند، تصویری از شبح یک پسر بچهی کوچک در طبقهی دوم منزل.
شما هم سعی کنید، شاید این روح کوچک را یافتید!!
به علاوه معلوم شد زمانی هم سرخپوستهای "شینیکاک" (Shinicock) را در این زمین زندانی کرده بودند، اینجا خانهی افراد بیمار و دیوانه بوده است، در واقع آنها سرخپوستهای بیچاره را اینجا رها کرده و آنها آنقدر آنجا میماندند تا بمیرند.
وارنها باور داشتند که این ملک دارای انرژی منفی بسیاری بوده که با تاریخی تلخ و سیاه در هم آمیخته است. و در واقع همین تاریخچه باعث شده است تا این خانه همچون آهن ربایی قدرتمند، ارواح شیطانی و مافوق طبیعی را به سوی خود جذب کند. به علاوه آن دو معتقد بودند که همین انرژیها مستقیما زندگی دو خانوادهی دفو و لاتز را نیز تحت الشعاع خود قرار دادهاند.
بعدها زوج وارن بازنشسته شدند و خانوادهی لاتز نیز این ملک و زمین و اسباب و اثاثیه را فروخته و به کالیفرنیا نقل مکان کردند. خانهای که در سال ۱۹۷۵ تنها به مبلغ ۸۰ هزار دلار فروخته شده بود، در سال ۲۰۱۰ با قیمت ۹۵۰ هزار دلار معامله شد.
به هر حال این خانه حتی پس از این ماجراها نیز مورد توجه بازدیدکنندگان و به ویژه عاشقان دنیای ترس و هیجان است. هر چند به تازگی، ادعایی مربوط به فعالیتهای ماورایی در این خانه گزارش نشده است، اما در زمان فروش خانه یک دلال معاملات ملکی به نام "جیمز اسمیت" (James Smith) تجربهای ترسناک را به همراه دیگر همکارانش پشت سر گذاشت. او میگوید که به همراه دو دوست دیگرش به این خانه رفته و گوشه و کنارش را بررسی کردند، همه چیز ظاهراً طبیعی بوده و هیچ علامت مشکوکی مشاهده نمیشد، هر چند دو نفر از آنها حس بدی داشتند. سرانجام آنها به زیرزمین ترسناک خانه قدم گذاشتند و آنجا بود که ورق برگشت. جیمز میگوید که روی دیوار حفرهای را مشاهده کرده و به بررسی آن پرداخت. درست همان زمان متوجه وزش بادی بسیار سرد از میان این حفرهی تاریک شد. با توجه به اینکه آن زمان فصل تابستان بود و هوا بسیار گرم، وزش این باد سرد و تغییر دما که خیلی ناگهانی رخ داد، آنها را وحشتزده کرد. ضمن آنکه جمیز ادعا میکند حس میکرده کسی در آن نزدیکی ایستاده و آنها را میپاییده است. به هر حال این مشاوران جوان به سرعت خانه را ترک کرده و سوگند خوردند که دیگر قدم به داخل نگذارند.
اما طبق معمول هر جا سخن از ترس و وحشت است، پای شبکه سرگرمی سازی و هنر هفتم نیز در میان است. در سال ۲۰۰۵ فیلمی با عنوان "وحشت امیتی ویل" به کارگردانی " اَندرو داگلاس" (Andrew Douglas) و بازی رایان رینولدز" (Ryan Reynolds) اکران شد که به زندگی خانوادهی لاتز در آن دوران پر هراس و وحشت میپرداخت.
اگر پیشتر این فیلم را دیدهاید که اکنون با مطالعهی این مطلب اندکی بیشتر با حوادث روی داده در آن و منشأ آنها آشنا شدید، اگر هم هنوز موفق به دیدن این فیلم نشدهاید، شاید بد نباشد به تماشای این اثر ژانر ترس و وحشت نشسته و ماجرای خانوادهی لاتز را از منظری دیگر مشاهده کنید.
خب اینم تموم شد...
تا قسمت بعدی خدانگه دار..
با رعب و وحشت تنهاتون میذارم...
نام موضوع : بررسی پرونده آمیتیویل (قسمت پایانی) 👽
دسته : جنگیریهای مشهور