. . .

شعر اشعار رضا سیرجانی

تالار اشعار شاعران پارسی
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

هاویر

رمانیکی نقره‌ای
کاربر ثابت
شناسه کاربر
185
تاریخ ثبت‌نام
2020-12-02
آخرین بازدید
موضوعات
378
نوشته‌ها
1,696
راه‌حل‌ها
3
پسندها
12,446
امتیازها
639
سن
20
محل سکونت
باشگاه پنج صبحی ها

  • #1
شعر نخست :

دستی به گِل کشیدی و تن آفریده شد
بعد از کمی تمام بدن آفریده شد

یک کاسه آب و چرخ ، که می چرخد و بر آن
اندام خیس دلبر من آفریده شد

آرام با دو دست خودت حلقه می زدی
تا اینکه سر به روی بدن آفریده شد

ساکت نشسته بودی و شیطان به صورتش
ناخن کشید و بعد دهن آفریده شد

آنوقت روبروی تو خندید و گفت : آه
یک اشتباه کردی و زن آفریده شد !
 
  • خنده
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

هاویر

رمانیکی نقره‌ای
کاربر ثابت
شناسه کاربر
185
تاریخ ثبت‌نام
2020-12-02
آخرین بازدید
موضوعات
378
نوشته‌ها
1,696
راه‌حل‌ها
3
پسندها
12,446
امتیازها
639
سن
20
محل سکونت
باشگاه پنج صبحی ها

  • #2
شعر دوم :

ناز ابرویتان که با اخمش میکند با نگاه من بازی
اخم، یعنی که عاشقی اما ظاهرا دلخوری و ناراضی

مثل هر پنجشنبه آمدهام تا به خواجه تفألی بزنم
نیمکتهای حافظیه مرا، میبَرَد تا خیالپردازی

صورتت روی شانهام انگار، حس سرلشگری به من داده
ماه، جای ستاره میبندد، شانههای لباس سربازی

گرچه سرباز سادهای هستم، با تو اسکندرم، نمیبینی؟
حکم کن تا دوباره در تاریخ، تخت جمشید را براندازی

دست روی سرم بکش بانو،نمره ی دو به من نمیآید
باز در گوش من بخوان: یک روز قول دادی که مرد میسازی

حوض ماهی سعدیه این بار ، قدر یک سکه کوچکم کرده
تا تو برگردی و مرا از پشت، توی عکس خودت بیندازی

خواجه ! شاخه نبات یعنی این ، امتحان کن ببین چه شیرین است
طعم لبهای دختری بعد از صرف فالودههای شیرازی

رنگ پیراهنِ مرا در باد،قد و بالای سبزتان میبُرد
راست قامت بمانی ای شیراز ! تا به این سرو ناز مینازی
 
  • گل رز
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

هاویر

رمانیکی نقره‌ای
کاربر ثابت
شناسه کاربر
185
تاریخ ثبت‌نام
2020-12-02
آخرین بازدید
موضوعات
378
نوشته‌ها
1,696
راه‌حل‌ها
3
پسندها
12,446
امتیازها
639
سن
20
محل سکونت
باشگاه پنج صبحی ها

  • #3
شعر سوم :

گفته بودم که خاطرت را این مرد تنهای ایل می خواهد
گفتی : آخر چرا ؟ و پرسیدم : عاشقی هم دلیل می خواهد؟

قلبِ تو ، جنس سنگ هم باشد، قبله ی آرزوی من آنجاست
فتح این کعبه ای که می بینم آه ! اصحاب فیل می خواهد

گفته اند امتحان چشمانت، کار یک عاقل مسلمان است
کوفه ی چشم های تو شاید " مسلم بن عقیل " می خواهد

بین دریای مشکی مویت، بازهم فرق از وسط وا کن
تا دوباره کسی نگوید کـه معجزه، رود نیل می خواهد

بوی عطر تو آنچنان پیچید، که اسبهای قبیله رَم کردند
بنده در خدمتم اگر بانو چارپایی اصیل می خواهد
 
  • گل رز
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین