. . .

شعر اشعار حسین منزوی

تالار متفرقه ادبیات

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
375
نوشته‌ها
4,810
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,032
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #1
ای ب×و×س×ه ات شـ×ر×ا×ب و ، از هر شـ×ر×ا×ب خوش تر
ساقی اگر تو باشی ، حالم خراب خوش تر

بی تو چه زندگانی ؟ گر خود همه جوانی
ای با تو پیر گشتن ، از هر شباب خوش تر

جز طرح چشم مستت ، بر صفحه ی امیدم
خطی اگر کشیدم ، نقش بر آب خوش تر

خورشید گو نخندد ، صبحی تتق نبندد
ای برق خنده هایت ، از آفتاب خوش تر

هر فصل از آن جهانی است ، هر برگ داستانی
ای دفتر تن تو ، از هر کتاب خوش تر

چون پرسم از پناهی ، پشتی و تکیه گاهی
آغوش مهربانت ، از هر جواب خوش تر

خامش نشسته شعرم ، در پیش دیدگانت
ای شیوه ی نگاهت ، از شعر ناب خوش تر
 

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
375
نوشته‌ها
4,810
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,032
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #2
نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاست
عشق را همواره با دیوانگی پیوند هاست

شاید اینها امتحان ماست با دستور عشق
ورنه هرگز رنجش معشوق را عاشق نخواست

چند می گویی که از من شکوه ها داری به دل ؟
لب که بگشایم مرا هم با تو چندان ماجراست

عشق را ای یار با معیار بی دردی مسنج
علت عاشق طبیب من ، ز علت ها جداست

با غبار راه معشوق است راز آفتاب
خاک پای دوست در چشمان عاشق توتیاست

جذبه از عشق است و با او بر نتابد هیچ کس
هر چه تو آهن دلی او بیشتر آهنرباست

خود در این خانه نمی خواند کسی خط خرد
تا در این شهریم آری شهریاری عشق راست

عشق اگر گوید به می سجاده رنگین کن ، بکن
تا در این شهریم ، آری شهریاری عشق راست

عشق یعنی زخمه ای از تیشه و سازی ز سنگ
کز طنینش تا همیشه بیستون غرق صداست
 

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
375
نوشته‌ها
4,810
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,032
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #3
بانـــــوی اساطیر غـــــزل های من اینست

صد طعنه به مجنون زده لیلای من اینست

گفتم كــــه سرانجـــام بـــه دریـــا بزنم دل

هشدار دل! این بار ، كه دریای من اینست

من رود نیاسودنــم و بودن و تا وصــل

آسودگی ام نیست كه معنای من اینست

هر جا كه تویی مركز تصویر من آنجاست

صاحب نظرم علـــم مرایـــای من اینست

گیرم كه بهشتم به نمازی ندهد دست

قد قامتـی افراز كـه طوبای من اینست

همراه تـــو تــــا نـاب ترین آب رسیدن

همواره عطشناكی رؤیای من اینست

من در تو به شوق و تو در آفاق به حیرت

نایـــاب ترین فصل تماشــای من اینست

دیوانه بـــه سودای پـــری از تو كبوتر

از قاف فرود آمده عنقای من اینست

خــرداد تــــو و آذر من بگـــذر و بگـذار

امروز بجوشند كه سودای من اینست

دیــر است اگـــر نـــه ورق بعدی تقویم

كولاكم و برفم همه فردای من اینست
 

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
375
نوشته‌ها
4,810
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,032
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #4
بی‌تو به سامان نرسم ، ای سر و سامان همه تو
ای به تو زنده همه من ، ای به تنم جان همه تو

من همه تو ، تو همه من ، او همه تو ، ما همه تو
هرکه و هرکس همه تو ، ای همه تو ، آن همه تو

من که به دریاش زدم تا چه کنی با دل من
تخت تو و ورطه تو ساحل و طوفان همه تو

ای همه دستان ز تو و م×س×ت×ی مستان ز تو هم
رمز نیستان همه تو ، راز نیستان همه تو

شور تو آواز تویی ، بلخ تو شیراز تویی
جاذبه‌ی شعر تو ، جوهر عرفان همه تو

همتی ای دوست که این دانه ز خود سر بکشد
ای همه خورشید تو و خاک تو ،باران همه تو
 

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
375
نوشته‌ها
4,810
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,032
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #5
چنان گرفتــــــــــــــــه ترا بازوان پیچکی ام

که گویی از تو جدا نه که با تو من یکی ام

نه آشنایی ام امـــــروزی است با تو همین

کـــه می شناسمت از خوابهای کودکی ام

عروسوار خیـــــــــــــــــال منی که آمده ای

دوباره باز به مهمانی عروســـــــــــــکی ام

همین نه بانوی شــــعر منی که مدحت تو

به گوش می رسد از بانگ چنگ رودکی ام

نسیم و نخ بده از خاک تا رهـــــــــــا بشود

به یک اشــــــــــــــاره ی تو روح بادباکی ام

چه برکـــه ای تو که تا آب، آبی است در آن

شنـــــــاور است همه تار و پود جلبکی ام

به خون خود شوم آبروی عشــــــــــق آری

اگر مدد برســـــــــــــاند سرشت بابکی ام

کنــــــــار تو نفسی با فراغ دل بکـــــــشم

اگر امــــــــــان بدهد سرنوشت بختکی ام
 

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
375
نوشته‌ها
4,810
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,032
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #6
لیلا دوباره قسمت ابن السلام شد
عشق بزرگم آه چه آسان حرام شد

می شد بدانم كه اينكه خط سر نوشت من

از دفتـــــر كــــدام شب بستــــه وام شد ؟

اول دلــم فراق تو را سرسری گرفت

و آن زخم كوچک دلم آخر جذام شد

شعر من از قبيله خونست خون من ،

فـــــواره از دلــــم زد و آمد كلام شد

ما خون تازه در تن عشقيم و عشق را

شعر من و شكوه تو ، رمز الدوام شد

بعد از تو باز عاشقـی و باز ... آه نه !

اين داستان به نام تو اينجا تمام شد
 

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
375
نوشته‌ها
4,810
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,032
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #7
همواره عشق بی خبر از راه مي رسد

چونان مسافري که به ناگاه مي رسد



وا مي نهم به اشک و به مژگان تدارکش

چون وقت آب و جاروي اين راه می رسد



اينت زهي شکوه که نزدت سلام من

با موکب نسيم سحرگاه مي رسد



با ديگران نمي نهدت دل به دامنت

چونانکه دست خواهش کوتاه مي رسد



ميلي کمين گرفته پلنگانه در دلم

تا آهوي تو کي به کمينگاه مي رسد!



هنگام وصل ماست به باغ بزرگ شهر

وقتي که سيب نقره اي ماه مي رسد



شاعر! دلت به راه بياويز و از غزل

طاقي بزن خجسته که دلخواه مي رسد
 

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
375
نوشته‌ها
4,810
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,032
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #8
بــــه دل هـــــوای تـــو دارم و بر و دوشت

که تا سپیده دمامشب کشم درآغوشت

چنان نسیم که گلبرگ ها ز گل بکند

برون کنم ز تنت برگ برگ تن پوشت

گهی کشم به برت تنگ و دست در کمرت

گهـــی نهم سر پــــر شور بـر سر دوشت

چه گوشواره ای از ب×و×س×ه های من خوش تر

کـــه دانه دانه نشیند بــــه لالـــه ی گوشت

گریز و گـم شدن ماهیان ب×و×س×ه ی من

خوش است در خزه مخمل بنا گوشت

ترنمــــی است در آوازهــــای پایانــــی

که وقت زمزمه از سر برون کند هوشت

چو میرسیم بــــه آن لحظه هــــای پایانی

جهان و هر چه در آن می شود فراموشت

چه آشناست در آن گفت وگوی راز و نیاز

نگــــاه من با زبــان نـگاه خـــاموشت
 

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
375
نوشته‌ها
4,810
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,032
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #9
از زمزمــــه دلتنگیم، از همهمــه بیزاریم

نه طاقت خاموشی، نه تاب سخن داریم

آوار پریشانــی‌ست ، رو ســوی چـــه بگریزیم؟

هنگامه ی حیرانی‌ ست، خود را به که بسپاریم؟

تشویش هزار " آیا"، وسواس هزار "اما"

کوریم و نمی‌بینیم ، ورنه همه بیماریم

دوران شکوه بـــاغ از خاطرمان رفتــه‌ ست

امروز که صف در صف خشکیده و بی‌باریم

دردا کــه هدر دادیم آن ذات گرامی را

تیغیم و نمی‌ بریم، ابریم و نمی‌ باریم

ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب

گفتند کــه بیدارید؟ گفتیم کـه بیداریم

من راه تــو را بسته، تـــو راه مرا بسته

امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم
 

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
375
نوشته‌ها
4,810
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,032
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #10
چون آفتـــاب خزانـــی ، بـــی تــــو دل من گرفته است

جانا ! کجایی که بی تو ، خورشید روشن گرفته است ؟

این آسمان بی تو گویی ، سنگی است بر خانه امروز

سنگی کـــه راه نفس را ، بر چـــاه بیژن گرفته است

از چشــــم می گیرم آبــــی تا پـــای تا سر نسوزم

زین آتش سرکشی که در من به خرمن گرفته است

ترســـم نیـایـــی و آید ، خـــاکستر من به سویت

آه از حریقی که بی تو در سینه دامن گرفته است

از کُشتنم دیگـــر انگار ، پــــروا نمی داری ای یــــار !

حالی که این دیر و دورت ، خونم به گردن گرفته است

چــون خستگان زمین گیر ، تن بسته دارم به زنجیر

بال پریدن شکسته است ، پای دویدن گرفته است

آه ای سفر کرده ! برگرد ، ای طاقتم برده ، برگرد

برگرد کاین بی قراری ، آرامش از من گرفته است
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین