. . .

شعر اشعار استاد شفیعی کدکنی

تالار متفرقه ادبیات

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,755
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,081
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #11
طفلی به نام شادی دیری است گمشده است
با چشم های روشن براق
با گیسوی بلند به بالای آرزو
هر کس از او نشانی دارد
ما را کند خبر
این هم نشان ما:
یک سو خلیج فارس
سوی دگر خزر
 

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,755
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,081
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #12
بی قرارت چو شدم رفتی و یارم نشدی
شادی خاطر اندوه گزارم نشدی
تا ز دامان شبم صبح قیامت ندمید
با که گویم که چراغ شب تارم نشدی
صدف خالی افتاده به ساحل بودم
چون گهر زینت آغوش و کنارم نشدی
بوته ی خار کویرم همه تن دست نیاز
برق سوزان شو اگر ابر بهارم نشدی
از جنون بایدم امروز گشایش طلبید
که تو ای عقل به جز مشکل کارم نشدی
 

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,755
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,081
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #13
ای مهربان تر از برگ در ب×و×س×ه های باران

بیداری ستاره در چشم جویباران



آیینه ی نگاهت پیوند صبح و ساحل

لبخند گاه گاهت صبح ستاره باران



بازا که در هوایت خاموشی جنونم

فریاد ها برانگیخت از سنگ کوه ساران



ای جویبار جاری ! زین سایه برگ مگریز

کاین گونه فرصت از کف دادند بی شماران



گفتی: به روزگاران مهری نشسته گفتم

بیرون نمی توان کرد حتی به روزگاران



بیگانگی ز حد رفت ای آشنا مپرهیز

زین عاشق پشیمان سرخیل شرمساران



پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند

دیوار زندگی را زین گونه یادگاران



وین نغمه ی محبت بعد از من و تو ماند

تا در زمانه باقی ست آواز باد و باران
 

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,755
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,081
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #14
بزرگا گیتی آرا نقش بند روزگارا
‌ای بهار ژرف
به دیگر روز و دیگر سال
تو می‌آیی و
باران در رکابت
مژده‌ی دیدار و بیداری
تو می‌آیی و همراهت
شمیم و شرم شبگیران
و لبخند جوانه‌ها
که می‌رویند از تنواره‌ی پیران
تو می‌آیی و در باران رگباران
صدای گام نرمانرم تو بر خاک
سپیداران عریان را
به اسفندارمذ تبریک خواهد گفت
تو می‌خندی و
در شرم شمیمت شب
بخور مجمری خواهد شدن
در مقدم خورشید
نثاران رهت از باغ بیداران
شقایق‌ها و عاشق ها
چه غم کاین ارغوان تشنه را
در رهگذر خود
نخواهی دید
 

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,755
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,081
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #15
در کوی محبت به وفایی نرسیدیم
رفتیم ازین راه و به جایی نرسیدیم
هر چند که در اوج طلب هستی ما سوخت
چون شعله به معراج فنایی نرسیدیم


با آن همه
آشفتگی و حسرت پرواز
چون گرد پریشان به هوایی نرسیدیم
گشتیم تهی از خود و در سیر مقامات
چون نای درین ره به نوایی نرسیدیم


بی مهری او بود که چون غنچه ی پاییز
هرگز به دم عقده گشایی نرسیدیم
ای خضر جنون ! رهبر ما شو که در این راه
رفتیم و سرانجام
به جایی نرسیدیم
 

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,755
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,081
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #16
درس هندسه
نخست عشقی ست سبز

وعشق، درقلب سرخ

وقلب، در سینه یِ پرنده ای می تپد

که با دل و عشق خویش

همیشه را خرّم است.

پرنده بر ساقه ایست

وساقه بر شاخه ای

درخت در بیشه ای

وبیشه در ابر ومِه

وابر و مِه گوشه ای زعالم اعظم است.

کنون به دست آورید

مســـاحت عشــــــق را

که چنـــدها برابر عــــالم است.
 

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,755
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,081
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #17
ای نگاهت خنده مهتاب ها

بر پرند ِ رنگ رنگ ِ خواب ها

ای صفای جاودان ِهرچه هست:

باغ ها ، گل ها ، سحر ها ، آب ها

ای نگاهت جاودان افروخته

شمع ها ، خورشیدها ، مهتاب ها

ای طلوع بی زوال آرزو

در صفای روشنی محراب ها

ناز نوشینی تو و دیدار توست

خنده مهتاب در مرداب ها

در خرام نازنینت جلوه کرد

رقص ماهی ها و پیچ و تاب ها.
 

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,755
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,081
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #18
گون از نسیم پرسید

دل من گرفته زینجا

هوس سفر نداری

ز غبار این بیابان ؟

همه آرزویم اما

چه کنم که بسته پایم

به کجا چنین شتابان ؟

به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم

سفرت به خیر !‌ اما تو و دوستی خدا را

چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی

به شکوفه ها به باران

برسان سلام ما را
 

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,755
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,081
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #19
هیچ میدانی چرا چون موج

در گریز از خویشتن پیوسته می کاهم؟

_زان که بر این پرده ی تاریک،


این خاموشی نزدیک،


آنچه می خواهم نمی بینم،

و آنچه می بینم نمی خواهم.
 

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,755
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,081
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #20
بگو به باران
ببارد امشب
بشويد از رخ
غبار اين كوچه باغ ها را
كه در زلالش
سحر بجويد
ز بي كران ها


حضور ما را
به جست و جوي كرانه هايي
كه راه برگشت از آن ندانيم

من و تو بيدار و
محو ديدار

سبك تر از ماهتاب و
از خواب
روانه در شط نور و نرما


ترانه اي بر لبان باديم


به تن همه شرم و شوخ ماندن

به جان جويان


ندانم از دور و دور دستان


نسيم لرزان بال مرغي ست


و يا پيام از ستاره اي دور


كه مي كشاند


بدان دياران
تمام بود و نبود ما را


درين خموشي و پرده پوشي

به گوش آفاق مي رساند
طنين شوق و سرود ما را
چه شعرهايي


كه واژه هاي بـر×ه×ن×ه امشب


نوشته بر خاك و خار و خارا


چه زاد راهي به از رهايي


شبي چنان سرخوش و گوارا


درين شب پاي مانده در قير


ستاره سنگين و پا به زنجير


كرانه لرزان در ابر خونين


تو داني آري


تو داني آري


دلم ازين تنگنا گرفته


بگو به باران


ببارد امشب


بشويد از رخ


غبار اين كوچه باغ ها را


كه در زلالش سحر بجويد


ز بي كران ها


حضور ما را
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین