خبر اخبار نمایه انجمن | اخبار ۲۴:۳۰

[Maedeh]

هممم... یک دو... یک دو
صدام میاد؟👀
سلاااااام.
- مغز جان یه نگاه بنداز ببینم ما چند تا کاربر داریم؟🤔
- شش هزار و صد و شصت کاربر
- ممنونم.
سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام... .
- داری چی‌کار می‌کنی؟😬
- دارم به شش هزار و صد و شصت کاربرمون سلام می‌کنم دیگه!
- بعضیاشون آنلاین نیستن که اسکل. خیلی وقته نمیان. بعدش هم لازم نیس که هزار و شش صد... اهم ببخشید شش هزار و صد و شصت سلام بکنی.😐
- ای بابا. باشه.
سلااااام به همگییییی. سلاااام به روی نَشُسته... اهم پوزش... روی ماهتوننننن. من اومدم با خبرررر دااغ کبابی.(دلم کباب قاست) فقط حواستون باشه موقعی که دارم این خبرو میگم، گوشاتون.... ببخشید دستاتون.... پوزش چشاتون نسوزه از شدت داغی خبر.😎
خب خبر اینه که هییییچ خبری ندارم. ببین چقد داغ بود. بی‌مزه هم خودتونید.😁😂
ولی جدی خبری ندارممم. ولی ممکنه یه خبر داشته باشمم. به نظر شما خبر دارم یا ندارم؟😈
خب ندارم. ولی یه خبر ریز دارم. بیریم که شروع بنماییم.
با اخبار نمایه در خدمتتون هستم.🌹
می‌بینیم که بعد از مدت‌ها یکی از ارشدهای بازنشستمون، لطفا بسته بشینین جا کمه ( ضحی جای نگرانی نیست) عه واقعا مغزجان؟! خب ببین میگم بسته بشینین برا همینه الان جای نگرانی نیست. یکم جمع بشینید جای نگرانی هم بشه.😉 از بحث اصلی منحرف شدیم پس بحث اصلی رو پیدا و سپس به راه درست هدایت میشویم؛ بله داشتم میگفتم که بعد از مدت‌ها یکی از ارشد‌های نازمون که بازنشسته شده بوده، برگشته. نام این ارشد چه می، باشد؟🤩 ممد مهشید.🥰💕 منو نزنین خودم دیدم صداش کردن ممد مهشید. @S O-O M برگشتن. خوش برگشتی جانا.💙🫂 حالا در این قسمت مهشید جان در بحث‌هایی به پیتر میگه که کمالاتم زیاده و اینا....
خودتون ببینید.🚶‍♀️

بله. می‌بینید که پیتر متوجه ریختن سقف رمانیک شد. ای وای رمانیک خراب شدیم! ادمین یه فکری کن، یه ملاتی سیمانی چیزی بیار سقفو درست کن.😬😎



دلتون میاد به ادمین مون بگید بشه بد؟
به حرف مهشید گوش کنید دیگه.😁🤝



بله! مثل اینکه رمانیک اصلا سقف نداشته. اگه بارون بیاد چیکار کنیمممم؟ اگه برف بیاد چی؟
ادمین یه فکری بکنن.🤦‍♀️
ادامه این بحث زیبا را در نمایه مهشید عزیز می‌تونید ببینید.👀
همین خبرم بود. خبر ندارممم. عه االان یادم افتاد.😳 بالاخره یکی تونست مدیر ترجمه @Myth رو ترور کنه. بله معرفی می‌کنم @Sevdam تونست مدیر ترجمه رو ترور کنه. لطفا مدال بیارید براش. این یه پدیده بسیار بسیار نادره. خود من هم تونستم ترور کنم ولی خب به دلیل اینکه این مدیر ترجمه گلمون نمیذاره ترور و حرفی توی نمایش باشه، اسکرین شاتی ندارم.🥲🤦‍♀️💔
اینم از خبرهای امروزززززز😁
مدال نفر اول رو به آبجی سودا بدین لطفا.👻
مدال نفر دوم هم به من بدین.😎
خب دیگه من باید برممم.🚶‍♀️
وای اونو بگیرید غش کرد. نترسید بابا دوباره میام. پس خدا یار و نگهدارتوون.😬💙
.
.
.
.
.
.
.
.
.
برو دیگه تموم شد😐😂
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
. برو دیگهه، منم رفتم😂👋


خبرنگار: @رها:)

 

[Maedeh]

خب خب...
احوال شما رمانیکی های خفن؟
امروز اومدیم با یه خبر دیگه...
راستش دیدم آبی از خبرنگارهای تیمم این هفته گرم نمیشه و خیلی نامردیه این هفته هم کار گردنشون بندازم، پس خودم آستین بالا زدم براتون...
رفتم گشتم و گشتم
تا اینکه رسیدم به نمایه ادمین...
جونم بگه براتون که نمایه ی باحال داره، بعدا یه سر بزنین حتما (موسس، براتون شماره کارتم رو خصوصی میفرستم بابت هزینه ی تبلیغ؛ درک کنید دیگه، زندگی خرج داره... یه تیم رو دارم نون میدم من)
خلاصه نشستم و کاوشگرانه پیام های نمایه رو خوندم و به مورد نه چندان جدید اما طنزی دست یافتم😈😂



بعله! ورود مهربانانه ی @Del_aram0945 رو مشاهده می کنید که اولش نیت احوال پرسی داشت.
موسس هم صادقانه سفره ی دلش رو باز کرد و از سختی های ازمون پیش روش گفت
اما این دختر خوشگل مون که براش سن پدر رمانیک مجهول بود (ریا نباشه برای منم x بود)، سوالی که ذهن همه رو درگیر کرده بود پرسید: تجدید؟



و اما بشنوید از ادمین مون که بابابزرگ رمانیک بوده و خبر نداشتیم...
من از این تریبون عذرخواهی خودم رو از @Mohammad MZ بابت تمام حدس های کم سن بنده اعلام می کنم.
باشد که به یادگار بماند (یه جا این جمله رو دیده بودم و خواستم امتحانش کنم؛ بچه هم خودتونید)

گزارشگر: @Maedeh

 

[Maedeh]

سلام سلام...🫂
همگی سلام، این زندگی سلامممممم...
بزن کف قشنگه رو...
اون عقبیا حال میکنن؟🥰😆
عه... خبر شروع شده که😅
خب حدس بزنید که کی اومده بازم تالار رو بروز کنه؟ بعله! ریا نباشه، یه مدیر جذاب و باهوش ( کمک! هندونه ها سنگینی میکنن /= )😎😂
کاربر نقره ای رمانیک (که بنده باشم) بازم طبق معمول از سراسر رمانیک دیدن نموده و براتون خبر آورده.😌👏
البته اینکه بازم بنده جزوی از این آبروریزی آگاهی باشم، مایه شرم هست برام🤦‍♀️😬
دیگه به بزرگواری خودتون ببخشین😂🤝




همونطور که در تصویر بالا مشاهده می کنین: همه چی با ورود طوفانی پیتر @Moon light<3 به نمایه ی دختر گیسو کمندمون @ABRA شروع شد...👀😬
و قرار بود که با پاسخ ابرامون هم بحث خاتمه پیدا کنه که...🥲😂
@Javid



بنده با حضور رعد و برقی تری نسبت به پیتر، بانی (بهنامو نمیگم) همچین گاف بزرگی شدم و عرررر

یه مدت میرم گم و گور بشم؛ دنبالم نیاینننن🙈🥲


خبرنگار و گزارشگر: @Maedeh

 

[خآنومِاَلف؛]

یک دو... یک دو...

سلامممم به همگییی.

خدا شاهده من رو مود طنز نویسی نیستم الان:/

ولی خب هویجوری که داشتم تو گالریم می‌چرخیدم دیدم عهه عجب چیزای سمی رو اسکرین شات گرفتم و از روی گشادی نذاشتم تو انجمن. پس امشب اخباری رو که فکر کنم مال یک ماه پیش بوده هم آوردم اینجا تا با سردیش یکم بخندیم.

@Nil@85 بچمو چیکار دارین داره آب هویج میخوره. آییی خدااا این بچم چیه افتاده رو زبون مننن؟ دختر فامیلمون نوزده سالشه بهش میگم بچم:/خدایا منو شلنگ مستراب کن:(

حالا بیخی بریم سراغ بقیه اخبار این خبر نچندان داغ

@N.G بچم کجا مرموزه؟ فقط کمی درگیره وقت نمیکنه بیاد پیشمون. مگه نه نیلا جونم

@Lovely Devil بذار بقیه آهنگ رو من بخونم. هرچییی گففتموووو پسسس میگییرممم. میخوااام عشقتووو دستتت بگیرم.

یا خدا ماعده اونجوری نگام نکن. تموم شد دستاتو از رو گوشات ور دار.

راستش این قضیه مربوط به خیلی وقت پیشه که ایشون @Moon light<3 یهو غیبشون زد و منِ، انیشتین زلیل مرده شور مرده رو توی نگرانی گذاشت.

خلاصه که بماند بس که من مهربون و خانوم و با حیا و با وقار هستم دلم نیومد کتلتش کنم. ولی این رو @regle cassée حتما کتلت خواهم کرد. ینی خودم تنها نیستم، اکیپی کتلتش میکنیمم.

لطفا دیگه آماده باش، نباشید. نکشتمش... ولی به محض اینکه ماهی بیاد دوباره برید آماده باش، باشید... بعد اینکه کتلتش کردم پلاک کارت رو بزنید و سر در انجمن رو سیاه کنید. بعدش بیاید زندون ملاقاتم.

@Romanik Bot

انصافا نامردیه خریدای ما بره تو جیب این خسیس. عاقا من میخوام ربات بشممم.

هعی.

و اینک می‌خواهم از یه چیز سم(#خطر_بن_شدن_به_دلیل_شوخی_با_کادر_ارشد) رو نمایی کنم. این مال خیلی قبله اما خب بازم مزه دارهه. ابرا و جاوید توی یاغی رو یادتونه؟ اومدن انجمنموننن. بعد من فهمیدم اینا همون هانی و نادی @Paradox
@NADYA خودمونن که رفتن تو تقاب ابرا و جاوید. ببینید چقدر دانشمندم. خبر دادن انیشتین در حال فکر کردن همونطوری مونده. ادیسونم برق گرفتتش. نیوتونم یه سیب گنده خورده تو کلش رفته کما. پس من شدم دانشمندتون

بلی بلی.. ابرا و جاوید اومدن، شیرین و فرهاد اومدن.
نای، نای نینای نای، عاا نای نای نی نای نای

حسودای پلاستیکی؟ عرررر
چَه گفتیننن.
عاقا بچم @Moon light<3 وقتی به یکی میگه زشت ینی داره به خوشگلی اون شخص حسودی میکنهه. ببینید دارم تو اخبار میگممم. حتی نمونه‌هاش توی نمایه خودم هست. ولی جدا کوچولو نیستم:/

دوستان اون خبر آخری که توسط بچم(تیییف، این بچم اگه از رو زبون من افتاد) کاملا ساختگی بود. اصلا شما برید نگاه کنید، با دیدن فونت ضایع متوجهش خواهید شد. راستش اولش میخواستم بدون مدرک بیام بهتون بگم، بعد فردا میگفتین خو تو بدون مدرک داری حرف میزنی پس برو زندان تا جلاد بیاد از ناحیه چپ‌ترین قسمت راست کمر اعدامت کنه. منم اینقدر گشتم تا مدرک پیدا کردم. ببینید چه خبرنگار خوبیمم.

@Miss Nili آیا از این اطلاع ندارید که یک عدد خبرنگار که به همه‌جا پرسه می‌زند در این حوالی وجود دارد؟ لطفا دلبری و دل و قلوه گرفتن را در پیوی برده و دل ما را آب نکنید. با تچکر سازمان حمایت و انگیزه دهی به تنهایان رمانیک.. انیک.. نیک. ییک.. ییک. ک.. ک
خب نتیجه گیری این خبر: حواستون باشه سوتی ندید چون من همیشه هستم و در حال گشتن به دنبال خبر می‌باشم. پس لطفا سوتی زیاد بدهید تا من خبر تو دستم باشه تا بعدش توسط این خانوم مدیر مخبر شرور کشته نشم. مرسی از تموم همکاریاتون توی پیدا کردن خبرر.
(تضاد حرفامو نگاه)
تا بدرودی دیگر درود... چیزز... تا بدرودی دیگر بدرود... نه.... تا درودی دیگر.... بدرود. درود.. رود.. وود. د. د