. . .

آموزش آموزش نویسندگی از اولین گام تا آخرین گام

تالار مطالب آموزش نویسندگی

دمیــــــورژ

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده ویژه
نویسنده
رمانیکی‌نویس
دل‌نویس
ناظر
منتقد
گوینده
هنرجو
کاربر منتخب
کاربر ثابت
نام هنری
دمیورژ
مقام خاص
منتقدیار
شناسه کاربر
123
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-05
آخرین بازدید
موضوعات
260
نوشته‌ها
2,792
راه‌حل‌ها
32
پسندها
24,241
امتیازها
698
محل سکونت
محله مغزهای فاسد

  • #1
سلام به خوانندگان عزیز
نویسندگی چند مرحله داره که من می‌خوام به ترتیب مراحل رو بیان کنم
و برای اینکه راحت ازش عبور کنین
کمکتون کنم.
اولین قدم نویسندگی خود شما هستین! اصلا در نظر نمی‌گیریم که بلد نیستین بنویسین، اسم انتخاب کنین، نمی‌دونین ژانر چیه و...
فقط خود شما در اولین قام مهم هستین. که آیا شما نویسنده اید؟ آیا استعدادش رو دارین؟
آیا انگیزش رو دارین؟ و آیا ایده خود به خود به ذهنتون میاد یا از جایی دیگه برداشت می‌کنین ایده رو!
شما وقتی می‌فهمین نویسنده هستین یا نه، که بفهمین عاشق نوشتن هستین... وقتی می‌نویسین از دنیای اطراف و پیرامون دور میشین، احساس شادی می‌کنین.
اگر ننویسین بی قرار میشین و دلتون برای نوشتن تنگ میشه!
زمانی می‌فهمین نویسنده هستین که
ایده ای خود به خود به ذهنتون بیاد، ایده ای که تا به حال هیچ کس ننوشته، یا در ذهن نداشته..

اگر این موارد در شما هست! پس شما یک نویسنده هستین و اولین قدم برداشته میشه...

پس اگر نویسنده هستین لطفا قدم های بعدیم بخونین
 

دمیــــــورژ

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده ویژه
نویسنده
رمانیکی‌نویس
دل‌نویس
ناظر
منتقد
گوینده
هنرجو
کاربر منتخب
کاربر ثابت
نام هنری
دمیورژ
مقام خاص
منتقدیار
شناسه کاربر
123
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-05
آخرین بازدید
موضوعات
260
نوشته‌ها
2,792
راه‌حل‌ها
32
پسندها
24,241
امتیازها
698
محل سکونت
محله مغزهای فاسد

  • #2
  1. پس اولین گام خود شما هستین
  2. اما دوما گام و مهم ترین گام. نویسنده برای اینکه بتونه یک اثر خلق کنه ابتدا باید ایده داشته باشه. ایده یعنی داستانی که ذهن شمارو دربرگرفته و می‌خواین اون رو بنویسین. ایده درواقع اتفاقات رمان، اصل رمان، و اساس رمانه. نویسنده باید تمام سعی خودش رو بکنه تا ایدش شبیه ایده فیلم یا رمان دیگه ای نباشه، در غیر این صورت نمیتونه خوشحال باشه. چرا؟ چون ایده مال اون نیست، نمیتونه بگه اینو من خلق کردم و من ساختم! این احساس مالکیت بسیار ارزشمند و مهمه تو نویسندگی :coffee:;) خوبیش اونجاست که وقتی ایده مال شماست خالق رمان خودتون میشین.

حالا باید بگم که ایده چند نوع داره. اولین ایده با توجه به زندگی اطرافیان و حوادثی هست که بر اونا گذشته! اینجور ایده ها بیشتر جنبه اجتماعی دارن و شما حقیقت ماجرایی که می بینین رو به تصویر میکشین.:coffee::)

دومین ایده ناگهانی تو ذهنتون جرقه می‌زنه. ایده ای که فقط متعلق به دنیای ذهنتونه و مثل شمع ناگهان تو تاریکی ذهنتون روشن میشه. این ایده ها گاها تخیلی هستن و از قوه تخیل شما خلق شدن، گاها عاشقانه هستن و شما یک موضوع عاشقانه رو به ذهنتون راه دادین.
این جرقه ها با دیدن یک چیز یا رخ دادن یک اتفاق تو ذهن شکل میگیرن.
درواقع اصلا مربوط به اتفاقی که افتاده نیستن، فقط ناگهانی الهام میشن.:geek:
مثلا نویسنده با دیدن یک لیوان قهوه که روش عکس قلب هست، میتونه ناگهان ایده ای تو ذهنش ایجاد بشه... یک حس عاشقانه!:love:

ممکنه روی تخت دراز بکشین به سقف نگاه کنین و تو رویا غرق بشین، مثلا دوست داشته باشین فلان پرنسس یا شاهزاده باشین..... از اینجا ناگهان یک ایده به ذهنتون میاد! ایده ای که صرفا مربوط به پرنسس و شاهزاده نیست، شما اونارو ضمینه قرار میدین و یک دنیای بزرگ و تخیلی و یک شاهنشاهی توی رمان می سازین.:star:

پس ایده ها میتونن به این شکل به ذهنتون راه پیدا کنن.


ایده بعدی ممکنه با حس و حالی که در شما به وجود اومده، ظاهر بشه. مثلا در یک موقعیتی هستین که ترسناکه، دلشوره و دلهره دارین، می‌ترسین! یا یک کابوس ترسناک دیدین. اینا می‌تونن رو حالاتتون تاثیر بذارن و باعث بشن یک ایده ترسناک به ذهنتون بیاد و شما تلاش کنین این ایده رو خلق کنین:llorona::sconf:

پس ایده ها به سه دسته تقسیم شدن.
اساس هر رمان یا داستان، و هرچیز دیگه ای، ایده هست!
این دومین گام یک نویسندست که ایده هارو به فرصت نوشتن تبدیل کنن:thumbsup::sun_smiley:
 

دمیــــــورژ

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده ویژه
نویسنده
رمانیکی‌نویس
دل‌نویس
ناظر
منتقد
گوینده
هنرجو
کاربر منتخب
کاربر ثابت
نام هنری
دمیورژ
مقام خاص
منتقدیار
شناسه کاربر
123
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-05
آخرین بازدید
موضوعات
260
نوشته‌ها
2,792
راه‌حل‌ها
32
پسندها
24,241
امتیازها
698
محل سکونت
محله مغزهای فاسد

  • #3
بعد از اینکه ایده در ذهن شکل گرفت ، نویسنده باید بتونه ایده رو بنویسه و پرورش بده! و البته که پرورش دادن یک ایده و تبدیل کردنش به رمان 200 یا 300 صفحه ای ، کار سختیه
اما هیچی نشد نداره;)
ما باید ایده رو با یک عنوان بنویسیم. یک عنوانی باید برای ایده درحال پرورش پیدا کنیم:geek::coffee:

این عنوان همون اسم رمان یا داستان ماست. خب اصولا چیزهای ساده راحت حل میشن و ذهن کسیو درگیر نمیکنن! پس چیزهایی با ارزشن که ذهن خواننده رو درگیر کنن و خواننده همش فکر کنه که چرا این اسم؟:oops:
این درگیری یعنی شما موفق شدین! باید کاری کنین خواننده ساعت ها به اسم رمان و خود رمان، فکر کنه.:)
حالا میگیم این اتفاق چطور ممکنه؟
مثل استعاره یا مجاز توی شعر! شما نمیای اصل رمانو بذاری تو اسم، شما استعاره ای از اصل رمان و شخصیت رو میذاری جای اسم.:icon_writing:


اسم کلیدی اسمی هست که معنای طولانی داشته باشه اما خودش کوتاه باشه.(البته این همیشه جواب نمیده و گاهی نیازه اسم کمی طولانی تر بشه اما اینم یکی از روش های انتخاب اسمه)

مثال هایی برای اسم ژانر عاشقانه میزنم.
مثلا وقتی موضوع شما دختر چشم آهویی ای هست، اسمشو نمیذارین آهوی چشمانت یا همچین چیزی... مینویسین.
تله‌ی آهو ) چرا؟ چونکه شما تو تله چشماش افتادین و عاشقش شدین.
یا اسم های مختلف در موضوع های مختلف، برای عاشقانه:cheer:


لانه موهایت
ارتفاع چاله گونه
زنگ صدایش
زلزله قلب
پل نگاه
خودکشی مغزها (خب این بخش صرفا نشون نمیده رمان عاشقانس و همین مرموزتر و جالب ترش میکنه و مفهوم کلیش ناتوانی مغز در برابر عشق قلبه!)
پشت پنجره (مثل انتظار برای عشقه)
و اسم هایی از این نظیر که باعث میشه خواننده فکر کنه و سعی کنه ارتباطش با رمان رو یا اصلا معنی اسم رو بفهمه.


ژانر تراژدی

نفس‌های خاموش
سوسوی تباهی
کور رنگی (این اسم صرفا توضیح دهنده اینه فرد انقدر در غم غرق شده همه رنگا رو سیاه می بینه و دیگه معنی و مفهوم رنگ های مختلف رو درک نمیکنه)
تیک تاک پایانی
غرش ابر
مرگ رنگین کمان
مجسمه لبخند(که صرفا به معنای اینه لبخندها دیگه واقعی نیستن و تبدیل به مجسمه سنگی شدن)
بیداری نقاب
مداد سیاه
شمع تاریک
سم کلمات
و ....

ترسناک
چنگال مرگ
لال‌هایی دروغگو
خراش
نفرین مار
جنازه‌ای بیدار
روز نیست
دندان متحرک
و ژانرهای دیگر نیز به این ترتیب هستند.
خب همه این اسم‌ها یک موضوعی دارن برای خودشون و همچنین ذهن خواننده رو به بازی میگیرن و خواننده با خودش میگه یعنی چی؟ و همین یعنی چی به معنای اینه که درگیر رمان شده! پس یک نویسنده باید بتونه اسم های خاص برای رمانش انتخاب کنه این سومین گامه! :cowboy-hat-face:
 

دمیــــــورژ

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده ویژه
نویسنده
رمانیکی‌نویس
دل‌نویس
ناظر
منتقد
گوینده
هنرجو
کاربر منتخب
کاربر ثابت
نام هنری
دمیورژ
مقام خاص
منتقدیار
شناسه کاربر
123
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-05
آخرین بازدید
موضوعات
260
نوشته‌ها
2,792
راه‌حل‌ها
32
پسندها
24,241
امتیازها
698
محل سکونت
محله مغزهای فاسد

  • #4
شما در این مرحله باید مهارت خود را بسنجید. برخی در نوشتن ژانر جنایی استعداد دارند و برخی تخیلی، برخی دگر در ژانر عاشقانه.
نویسنده در اینجا باید بتواند استعداد خودش را پیدا کند و وارد آن ژانر شود.
البته بهتر است اول در ژانر تخصصی خود رمان بنویسد اما بعدها برای افزایش توانایی و یافتن استعداد بیشتر در دیگر زمینه‌ها و ژانرها نیز بنویسد


نویسنده هر ژانریو که می‌خواد بنویسه باید اون ژانر رو به خوبی به نمایش بذاره. انسان یک فرد با احساسه! ما هممون احساس داریم و اگر یک رمان موفق نشه احساسات مارو به رخ بکشه یعنی ضعیف عمل کرده.

اگر ژانر ترسناک می‌نویسیم باید با مبهم کردن و ناشناخته کردن سوژه ترسناک، ترس رو بیشتر کنیم و فضا و محیط رو دلهره آور نشون بدیم.
اما مهم ترینش اینه که ناشناخته نشون بدیم! ادما وقتی میترسن که چیزیو نشناسن و چیزی براشون مجهول باشه...

حالا اگر ژانر عاشقانس باید از تب و تاب عشق، گرمی و سردی وجود، ذهن و فکر فرد عاشق بگیم. هم شیرینی بودنش رو خوب به تصویر بکشیم، هم تلخی نبودش رو. انقدر باید به این احساسات دامن بزنیم که خواننده احساس کنه عاشق شده..

اگر جنایی می نویسیم باید خشونت رو ببریم بالا. از خون گرفته تا چاقو، بریدن سر، جدا کردن پا از بدن، درآوردن قلب و کلیه و هرچیز وحشتناکی که به ذهنتون میرسه. کسی که جنایی مینویسه باید ذهن جنایت کاری داشته باشه.

اگر قرار باشه تخیلی بنویسیم باید فقط به ذهنمون رجوع کنیم و از دنیای ذهن استفاده کنیم. هر رویا و تخیلی که تو ذهنمون داریم و تا حالا ندیدیم رو به صفحه رمان بیاریم.
وقتی نویسنده رمان تخیلی شما رو بخونه وارد جهان عجیب غریبو جدیدی میشه ترغیب میشه تا تهش رمانو بخونه. همونطور که میدونین ادما از چیزای جدید خوششون میاد ولی متاسفانه بیشتر نویسنده ها دیگه به تخیل و ذهنشون زحمت نمیدن و همون ماجرای تکراری خون اشامو گرگیه رو ادامه میدن که این غلطه.

پس برای هر ژانری که می نویسین باید تمام انرژیتونو بذارین و اون ژانر رو وقعی نشون بدین! وقتی خواننده بتونه رمانو حس کنه و با ژانرش زندگی کنه، یعنی موفق شدین. اگر رمان شما رو باور کنه، خیلی بیشتر از قبل هم موفق شدین.

ختم کلام، اول برین دنبال ژانری که توش مهارت دارین و سعی کنین چیزایی که گفتمو رعایت کنین، بعد برای افزایش مهارت تحقیق و پرسو جو کنین تا بقیه ژانرام دستتون بیاد.

ژانرهایی که باید براشون خیلی بیشتر مطالعه کنین ، ژانر علمی تخیلی و اجتماعی، تاریخی هست.



ه
 

دمیــــــورژ

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده ویژه
نویسنده
رمانیکی‌نویس
دل‌نویس
ناظر
منتقد
گوینده
هنرجو
کاربر منتخب
کاربر ثابت
نام هنری
دمیورژ
مقام خاص
منتقدیار
شناسه کاربر
123
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-05
آخرین بازدید
موضوعات
260
نوشته‌ها
2,792
راه‌حل‌ها
32
پسندها
24,241
امتیازها
698
محل سکونت
محله مغزهای فاسد

  • #5
و حالا می‌رسیم به گام بعدی
هر نویسنده یک سبکی داره. بعضیا سبک توصیفی دارن. یعنی بیشتر محیط و حالات و احساسات و اطراف رو توصیف می‌کنن و تو حس می‌کنی توی رمانی
بعضیا سبک کلی نگری دارن. یعنی به ظاهر زیاد توجهی ندارنو میرن رو موضوع اصلی رمان و اونو شرح میدن. دیالوگ‌هایی جذاب می‌نویسن و متونشون حول قضیه رمان می‌چرخه و ظاهر رو کم بیان می‌کنن
اگر برخی کتاب‌ها رو بخونین حتی نمی‌تونین حدس بزنین قیافه افراد چه شکلیه.
و سبک بعدی معماییه. این نویسنده‌ها همه چیو با هم قاطی می‌کنن. به طوری که خواننده نمی‌فهمه چی به چیه و کی به کیه. تهش عمه این دختر اون یکی در میاد :/
اما به نظر من سبکی بهتره که از همشون کمی داشته باشه اینطوری میشه یک سبک کامل!
و حالا می‌خوام راجع به بخش‌های کوچیک سبک کامل توضیحی بدم
 

دمیــــــورژ

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده ویژه
نویسنده
رمانیکی‌نویس
دل‌نویس
ناظر
منتقد
گوینده
هنرجو
کاربر منتخب
کاربر ثابت
نام هنری
دمیورژ
مقام خاص
منتقدیار
شناسه کاربر
123
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-05
آخرین بازدید
موضوعات
260
نوشته‌ها
2,792
راه‌حل‌ها
32
پسندها
24,241
امتیازها
698
محل سکونت
محله مغزهای فاسد

  • #6
یک نویسنده باید دنبال جلب کردن توجه خواننده ها باشه
این کار با چند روش انجام میشه
نویسنده اول طرح و جلد اثر رو می بینه
بعد ژانر و خلاصه و مقدمه
پس نویسنده باید به این موراد توجه کنه و صددرصد جلدی رو انتخاب کنه که بیشتر از همشون جذابه و باعث توجه خواننده میشه
یعنی یک عکس مبهم و با نوشته بزرگ که عکسم معلوم نکنه یا جلد هایی ساده نمیتونه خواننده رو جذب کنه
پس عکس باید گیرا باشه
نوشته نباید کل عکس رو بگیره
و البته خلاصه اگر زیاد گنگ باشه خواننده ولش میکنه چون سر در نیاورده از موضوع اصلی، و اگر کامل همه چیو بگه خواننده کسل میشه
پس حفظ تعادل خیلی مهمه... و جذابیت مهم ترین اصل نویسندگیه
 

دمیــــــورژ

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده ویژه
نویسنده
رمانیکی‌نویس
دل‌نویس
ناظر
منتقد
گوینده
هنرجو
کاربر منتخب
کاربر ثابت
نام هنری
دمیورژ
مقام خاص
منتقدیار
شناسه کاربر
123
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-05
آخرین بازدید
موضوعات
260
نوشته‌ها
2,792
راه‌حل‌ها
32
پسندها
24,241
امتیازها
698
محل سکونت
محله مغزهای فاسد

  • #7
اگر می‌خواین صفحه اول نوشتتون رو بنویسین و رمان یا داستانتون رو آغاز کنین، سری نرین سر اصل مطلب رمان
با کلیشه‌هایی مثل از خواب بیدار شدن... غذا خوردن.. و یا دیالوگ شروع نکنین
اول رمان باید مبهم باشه و خواننده نفهمه الان طرف حسابش کدوم کارکتره و در کدوم محیط هست...
یک فضای عجیبی بهش بدین
و البته اگر در شروع رمان به پایانش برین بازم رمان جذابی خواهین داشت
جچون خواننده کنجکاو میشه بدونه الان این صحنه برای کجاست؟ چی شده که اینطور شده؟
و شما می تونین فلش بک بزنین و برگردین عقب
که صددرصد چنین شروع هایی امتیاز بالایی دارن
 

دمیــــــورژ

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده ویژه
نویسنده
رمانیکی‌نویس
دل‌نویس
ناظر
منتقد
گوینده
هنرجو
کاربر منتخب
کاربر ثابت
نام هنری
دمیورژ
مقام خاص
منتقدیار
شناسه کاربر
123
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-05
آخرین بازدید
موضوعات
260
نوشته‌ها
2,792
راه‌حل‌ها
32
پسندها
24,241
امتیازها
698
محل سکونت
محله مغزهای فاسد

  • #8
نویسنده ماهر کسیه که دیدش رو وسیع کنه و فقط به یک جای داستان بسنده نکنه
بعضی ها هستن که کلا به یک قسمت گیر دادن و از جاهای دیگه غافلن و البته این مورد زمانی درسته که داستان معمایی باشه اما در غیر این صورت بهتره میدان دید خواننده بزرگ باشه و به کل داستان تسلط داشته باشه
پس نویسنده رو می تونیم به حاکم یک شهر تشبیه کنیم
این حاکم باید به کل مردم رمانش تسلط داشته باشه
وگرنه ممکنه اتفاقات قاطی بشن
 

دمیــــــورژ

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده ویژه
نویسنده
رمانیکی‌نویس
دل‌نویس
ناظر
منتقد
گوینده
هنرجو
کاربر منتخب
کاربر ثابت
نام هنری
دمیورژ
مقام خاص
منتقدیار
شناسه کاربر
123
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-05
آخرین بازدید
موضوعات
260
نوشته‌ها
2,792
راه‌حل‌ها
32
پسندها
24,241
امتیازها
698
محل سکونت
محله مغزهای فاسد

  • #9
یک نوشته، متن، رمان، داستان، و هرچیز دیگه‌ای، از لایه و بخش‌های مختلفی به وجود میاد. نویسنده کسی هست که باید این اجزا و لایه‌هارو شناسایی کنه و تلاش بکنه برای بهبود و تقویت این لایه‌ها. حالا این لایه‌ها شامل توصیفات ، احساسات، دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها و سایر چیزها میشه.
اما باید گفت احساس چیزیه که به نوشته زندگی می‌بخشه و تمام عوامل رو از درون نوشته بیرون می‌کشه. دقیقا مثل یک داستان تخیلی که از درون کتاب داستان آدمک‌ها بیرون میان! بله درسته احساس زندگیه! و زندگی می‌بخشه. هرچیزی که زنده نیست و وجود خارجی نداره درواقع احساسی نداره. مثل چوب، سنگ، خودکار، اینا هیچ احساسی ندارن.
اما گل و گیاه و انسان، حیوانات همه این‌هایی که زنده هستن احساساتی دارن
بنابراین برای زنده کردن یک نوشته باید بهش احساس ببخشیم! احساسات تلخ، شیرین، شاد، غمگین، تاریک و روشن. مهم‌تر از همه باید بین این احساسات تعادل ایجاد کنیم. هیچ جاده‌ای همیشه سرازیری نیست و هیچ جاده‌ای همیشه سربالایی نیست.
ما با ادغام احساسات تعادل ایجاد می‌کنیم و نوشته‌ای قوی با بار احساسی خوبی به مردم هدیه میدیم.
 

دمیــــــورژ

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده ویژه
نویسنده
رمانیکی‌نویس
دل‌نویس
ناظر
منتقد
گوینده
هنرجو
کاربر منتخب
کاربر ثابت
نام هنری
دمیورژ
مقام خاص
منتقدیار
شناسه کاربر
123
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-05
آخرین بازدید
موضوعات
260
نوشته‌ها
2,792
راه‌حل‌ها
32
پسندها
24,241
امتیازها
698
محل سکونت
محله مغزهای فاسد

  • #10
اگر بخواییم یک دنیا بسازیم، باید برای اون دنیا، خونه، جاده، ماشین، گل و گیاه ، آب و هوا، آدمای متفاوت، وسایل متفاوت و... بسازیم. پس نویسندگی شاید از دور کار هرکسی باشه و اسون باشه... اما از نزدیک، به یک ذهن باز و آزاد نیاز داره. یک ذهن قوی.

نویسنده باید ذهنشو مثل آبشاری جاری در نظر بگیره و اجازه بده ذهن به هر سمت و سویی حرکت کنه( در رابطه با آرامش ذهن و جاری شدنش در بخش و تاپیک دیگر توضیح بیشتری خواهم داد)

البته هر نویسنده ذهن متمایز با نویسنده دیگر باید داشته باشه، تخیل و شکل و شمایل افرادی که در ذهن داره، در ذهن دیگری نباید باشه! همواره باید به دنبال خاص ترین و متفاوت ترین ها باشه (خاص به معنای خیلی زیبا کردن و رویایی کردن دنیای رمان نیست به معنای تفاوته)
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین