. . .

آموزش آموزش داستان نویسی به زبان ساده

تالار مطالب آموزش نویسندگی

ansel

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
مدیر
ناظر
مدیر
نظارت
شناسه کاربر
15
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
آخرین بازدید
موضوعات
146
نوشته‌ها
1,548
راه‌حل‌ها
24
پسندها
6,234
امتیازها
619

  • #21
بعضی از نویسندگان فکر می کنند که این به این معناست که محدود به استفاده از زاویه دید اول شخص هستند، اما اینگونه نیست. بیشتر رمان ها با زاویه دید سوم شخص محدود نوشته شده اند. و این بدان معناست که زاویه دید در هر زمان محدود به یک شخصیت می شود، و این شخصیت باید شخصیتی باشد که بیشتر از بقیه چیزی برای از دست دادن دارد.

نوشتن رمان خود با زاویه دید اول شخص ممکن است ساده تر بنظر برسد از آنجایی که می توانید خود را به آن یک شخصیت محدود کنید، اما سوم شخص محدود محبوب ترین زاویه دید است.
 

ansel

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
مدیر
ناظر
مدیر
نظارت
شناسه کاربر
15
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
آخرین بازدید
موضوعات
146
نوشته‌ها
1,548
راه‌حل‌ها
24
پسندها
6,234
امتیازها
619

  • #22
*ممکن است این سؤال برایتان پیش بیاید که چگونه می توان شخصیت های دیگر را بدون تغییر زاویه دید معرفی کرد یا بسط داد. داستان های محبوب موجود را بخوانید تا ببینید که چگونه رمان های پرفروش ها این کار را انجام می دهند.*
 

ansel

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
مدیر
ناظر
مدیر
نظارت
شناسه کاربر
15
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
آخرین بازدید
موضوعات
146
نوشته‌ها
1,548
راه‌حل‌ها
24
پسندها
6,234
امتیازها
619

  • #23

مرحله هفتم: از میانه اتفاقات شروع کنید.​

شما باید خواننده را از همان صفحه اول مجذوب داستان خود کنید. این به معنای یک صحنه تعقیب و گریز و تیراندازی نیست، هرچند ممکن است برای یک داستان در ژانر هیجانی این چنین شروعی کارآمد باشد؛ بلکه این بدان معنی است که از فضاسازی و توصیفات بیش از اندازه خودداری کنید و به چیزهای مهم داستان برسید.
 

ansel

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
مدیر
ناظر
مدیر
نظارت
شناسه کاربر
15
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
آخرین بازدید
موضوعات
146
نوشته‌ها
1,548
راه‌حل‌ها
24
پسندها
6,234
امتیازها
619

  • #24
لِس اجرتُن، نویسنده رمان های بلند چنین می گوید که نویسندگان مبتدی بیش از حد تلاش می کنند همه چیز را از ابتدا برای خواننده توضیح دهند. در واقع باید به خواننده خود اعتماد کنید که آنچه اتفاق می افتد را بتواند استنباط کند. هدف هرجمله، در حقیقت هر کلمه ای این است که خواننده را برای خواندن جمله یا کلمه بعدی ترغیب کند.
 

ansel

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
مدیر
ناظر
مدیر
نظارت
شناسه کاربر
15
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
آخرین بازدید
موضوعات
146
نوشته‌ها
1,548
راه‌حل‌ها
24
پسندها
6,234
امتیازها
619

  • #25

مرحله هشتم: تئاتر ذهن خواننده را درگیر کنید.​

حتماً شنیده اید که تماشاگران فیلمی که بر اساس یک کتاب ساخته شده است، کتاب آن را ترجیح می دهند. دلیل این امر واضح است: حتی با وجود تصویربرداری های پیشرفته رایانه ای، هالیوود نمی تواند با تئاتر ذهن خواننده رقابت کند. تصاویری که از ذهن ما تراوش می کنند بسیار تخیلی تر و نمایشی تر از آن چیزیست که هالیوود می تواند تولید کند.
 

ansel

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
مدیر
ناظر
مدیر
نظارت
شناسه کاربر
15
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
آخرین بازدید
موضوعات
146
نوشته‌ها
1,548
راه‌حل‌ها
24
پسندها
6,234
امتیازها
619

  • #26
وظیفه شما به عنوان یک نویسنده این نیست که خوانندگان را وادار کنید همانطور که شما داستان را در ذهن خود می بینید تصور کنند، بلکه باید تئاترهای ذهن آنها برانگیخته شود. به آنها فقط اطلاعات کافی بدهید تا پروژکتورهای ذهنی خود را درگیر کنند. این جاست که جادو اتفاق می افتد.
 

ansel

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
مدیر
ناظر
مدیر
نظارت
شناسه کاربر
15
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
آخرین بازدید
موضوعات
146
نوشته‌ها
1,548
راه‌حل‌ها
24
پسندها
6,234
امتیازها
619

  • #27

مرحله 9: مشکلات شخصیت اصلی خود را بیشتر کنید.​

شما خواننده خود را با مقدمه چینی داستان خود مجدوب کرده اید و قهرمان خود را در مشکلات وحشتناکی فرو برده اید. اکنون، هر کاری که او انجام می دهد تا از این دردسر وحشتناک بیرون آید، باید به تدریج شرایط را بدتر کند. خیلی از نویسنده های مبتدی زندگی قهرمان را خیلی آسان می کنند. بگذار ماشینش خراب شود، اسلحه اش به سرقت برود، نامزدش او را ترک کند، از کار اخراج شود و ... . شما باید هر آنچه را که زندگی او را آسان می کند، از او بگیرید. کشمکش موتور داستان است.
 

ansel

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
مدیر
ناظر
مدیر
نظارت
شناسه کاربر
15
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
آخرین بازدید
موضوعات
146
نوشته‌ها
1,548
راه‌حل‌ها
24
پسندها
6,234
امتیازها
619

  • #28
نکته: شخصیت خود را به یک احمق تبدیل نکنید. او می تواند نقاط ضعف و نقص داشته باشد، اما آنها باید قابل شناسایی و قابل جبران باشند و ویژگی هایی آزاردهنده یا دفع کننده نداشته باشند. مشکلات وی به دلیل تلاش برای برطرف کردن آن ها بطور منطقی افزایش یابد. می توانید اشاره کنید که او منابع جدیدی را ایجاد می کند که در پایان به خوبی به او کمک می کنند، اما تا آن زمان شما باید به طور فزاینده ای به مشکلات او بیافزایید.
 

ansel

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
مدیر
ناظر
مدیر
نظارت
شناسه کاربر
15
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
آخرین بازدید
موضوعات
146
نوشته‌ها
1,548
راه‌حل‌ها
24
پسندها
6,234
امتیازها
619

  • #29

مرحله 10: مخمصه را ناامیدکننده جلوه دهید.​

آنجلا هانت، رمان نویس از این موضوع به عنوان غم انگیزترین لحظه یاد می کند. حتی جایی که خود شما به فکر فرو می روید که چگونه می خواهید شخصیت داستان را از این شرایط خارج کنید.

این کار آسان نیست، باور کنید. شما وسوسه خواهید شد که به شخصیت داستانتان استراحت بدهید، یک راه فرار را اختراع کنید یا یک معجزه وارد داستان کنید. غم انگیزترین لحظه قهرمان شما را وادار به اقدام می کند، از هر تکنیک جدیدی که در مقابله با موانع قبلی به دست آورده، استفاده می کند و ثابت می کند که همه چیز فقط در ظاهر غیر قابل اصلاح بنظر می رسد. هرچه اوضاع ناامیدکننده تر باشد نقطه اوج و پایان شما قدرتمندتر خواهد بود.
 

ansel

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
مدیر
ناظر
مدیر
نظارت
شناسه کاربر
15
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
آخرین بازدید
موضوعات
146
نوشته‌ها
1,548
راه‌حل‌ها
24
پسندها
6,234
امتیازها
619

  • #30

مرحله 11: همه چیز را به نقطه اوج برسانید.​

نقطه اوج عاطفی داستان شما وقتی به وجود می آید که قهرمان شما با آزمایش نهایی خود روبرو شود. مخاطرات باید شدید و شکست برگشت ناپذیر باشد. کشمکش و درگیری که در طول داستان در حال شکل گیری بوده است به یک رویارویی نهایی تبدیل شود.
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین