. . .

«هویت» (Identity)

تالار سینما و تئاتر

mohadese

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
682
تاریخ ثبت‌نام
2021-07-30
آخرین بازدید
موضوعات
55
نوشته‌ها
492
پسندها
4,266
امتیازها
353

  • #1
خلاصه داستان:
ده نفر که با یکدیگر نسبتی ندارند در یک شب بارانی، به خاطر نامساعد بودن جاده، مجبور به اقامت در یک متل می‌شوند. مدتی بعد، مسافران متل، به طرز مشکوکی یکی پس از دیگری به قتل می‌رسند.داستان فیلم در دو مكان كاملاً متفاوت (یکی دادگاه و دیگری مهمانسرا) اتفاق ميافتد. در دقایق نخستین فیلم، کارگردان سعی میکند تا کاراکترهای فیلم را به‌طور مختصر به بیننده بشناساند. افرادی‌که هر کدام با توجه به اتفاقی خاصی در یک مهمانسرای سر راهی گرد هم میآیند. مالكوم ريورز مرد زنداني روان‌پريشي است كه به جرم ارتکاب به چندین قتل، محكوم به اعدام است و در شب قبل از اجراي حكم به درخواست روانشناس او (ماليك) جلسهاي براي ارائه آخرين دفاعياتش ترتیب داده میشود. روانشناس او سعی دارد تا به حاضران در جلسه و قضات نشان دهد که قتلهای مالكوم به طور ناآگاهانه و به دلیل شرایط روحی و روانی خاص او صورت گرفته است. آنچه که مالکوم براي حضار تعريف مي كند ماجراي شبي بارانيست كه در آن 10 شخصيت داستان فیلم شامل یک بازیگر زن و رانندهاش، یک پلیس و زندانیاش، یک دختر جوان، یک خانوادۀ سه نفره (زن و مرد و يك پسر بچه 10 ساله) و یک زوج جوان به دليل شرايط بد جوي در يك مهمانسرا در حومه شهر توقف مي كنند و بهمراه صاحب مهمانسرا جمعي 11 نفره را تشكيل مي دهند. کلیه راههای ارتباطی مهمانسرا به دلیل شرایط بد جوی با خارج قطع شده است. ناگهان با کشته شدن یکی از آنان اوضاع بهم میریزد. پس از مدتی کوتاه نفر بعدی هم کشته می‌شود. قاتل برای هر جسد، شمارهای میگذارد و این یعنی اینکه هر یک از آنها میتواند قربانی بعدی ماجرا باشد. از اینرو یک فضای بیاعتمادی و رعب و وحشت در میان سایر افراد باقیمانده ایجاد میشود. فضایی که حتی مخاطب نیز آن‌را به روشنی لمس میکند. بین برخی از افرد ائتلاف‌هایی جهت پیدا کردن قاتل اصلی در میگیرد اما قاتل اصلی همچنان ناپیداست. افراد باقیمانده یکی پس از دیگری کشته میشوند و سرانجام تنها کسانی‌که زنده میمانند دختر جوان فیلم و پسر بچه 10 ساله است. یعنی تا این لحظه سایر شخصیت‌های خطرناک منفک شده از مالکوم به قتل رسیدهاند و تنها افرادی باقی ماندهاند که به هیچ عنوان احتمال خطر برای سایرین ندارند. دکتر مالیک با استناد به این امر، برای حاضرین در جلسه چنین استنباط میکند از آنجایی‌که مالکوم در حال حاضر به یک وحدت و یکپارچگی شخصیتی دست یافته و نسبت به سایر شخصیت‌های وجودی خویش بینش لازم را پیدا کرده است از اینرو نمیتواند دیگر خطری برای سایرین در بر داشته و به سطح آگاهی رسیده است. بنابراین با اعلام رأی بخشودگی از سوی قضات حاضر در جلسه، جهت انتقال و بستری شدن در یک مرکز روانپزشکی به دکتر مالیک سپرده میشود. اما در طول مسیر انتقال به مرکز روانپزشکی در حاليكه به نظر مي‌رسد همه چيز به‌خوبي و خوشي به پايان رسيده و در ماشيني كه زنداني بهمراه دکترش عازم محل مذكور است ناگهان مالكوم، دستبندش را دور گردن دكتر ماليك حلقه کرده و وی را خفه میکند و تازه اینجاست که مخاطب متوجه میشود قاتل اصلی همان پسربچه 10 ساله است که در واقع نمادی از کودکی مالکوم واقعیست.
تحلیل روانشناختی فیلم
فیلم «هویت» نمونه بارز یک بیمار مبتلا به اختلال هویت یا شخصیت چندگانه‌ست. اين فیلم همان‌طور كه از نامش پيداست، فيلمی پیرامون هویتها یا شخصیتهاست. هر كدام از شخصيتهاي فیلم، راز بخصوصی دارند كه در طول فيلم يكي پس از دیگری برای مخاطب فاش ميشوند. هر فردی معمولاً خود را انسانی واحد و منحصر به فرد با یک شخصیت اساسی میپندارد و در واقع، احساس یکپارچهای نسبت به خویشتن دارد. اما یک بیمار مبتلا به اختلالات تجزیهای چنین نیست. چنین فردی احساس میکند که فاقد هر گونه هویت مشخصی بوده و در رابطه با هویت اصلی خویش سردرگم است. البته این سردرگمی نسبت به هویت در خیلی از افرادی که دچار برخی مشکلات خفیف روحی و روانی هستند ممکن است وجود داشته باشد. اما جنس این نوع سردرگمی با جنس سردرگمی یک فرد مبتلا به اختلال شخصیت چندگانه کاملاً فرق دارد. شاید خیلی از افراد با خود بگویند: «نمیدانم کی هستم» و یا «احساس بیهویتی و پوچی میکنم» و… . اما باید گفت که شنیدن چنین حرف‌هایی از افراد عادی که شناخت کافی از خود ندارند و یا به دلایل مختلفی در برههای از زندگی خویش دچار مشکلات روحی و روانی میشوند کاملاً طبیعی و نرمال است. در صورتی‌که سردرگمی هویتی در یک فرد دچار اختلال شخصیت چندگانه چیزی فراتر از اینهاست. در این اختلال، دو یا چند هویت یا شخصیت کاملاً متفاوت در یک فرد وجود دارد. از اینرو چنین فردی در موقعیت‌های مختلف، رفتارهای مختلفی را نیز از خود نشان میدهد. شخصی که به این اختلال دچار است، خودش از وجود شخصیت‌های دیگر درونش آگاه نیست. تغییر از شخصیتی به شخصیت دیگر معمولاً ناگهانی و به‌ندرت تدریجی صورت میگیرد و غالباً با تغییرات ظریفی در رفتار و گفتار و شیوه بیان فرد همراه است. شخصیت جدید ممکن است به‌طرز متفاوتی حرف بزند، راه برود و سر و دست تکان دهد. حتی ممکن است تغییراتی در فرایند فیزیولوژیک بدن از قبیل فشار خون و فعالیتهای مغزی فرد پدید آید. هر کدام از این شخصیتها در شرایط خاصی ظاهر میشوند و ممکن است نرمال و یا بیمار باشند. مسئله اینجاست که این شخصیتها از وجود همدیگر آگاه نیستند و احتمال دارد از نظر سنی، جنسیتی، خزانه لغات، اطلاعات عمومی، حافظه و حتی دست خط و استعدادهای هنری و ورزشی متفاوت از یکدیگر بوده و مجموعه‌ای از خاطرات و ویژگی‌های خاص خودشان را دارا باشند. تغییر از یک هویت به هویت دیگر معمولاً دراثر فشارهای روحی و روانی و اجتماعی و ظرف چند ثانیه صورت میگیرد. با توجه به مطالعات صورت گرفته، تعداد هویت‌ها در این‌دسته از بیماران بین 2 تا 100 هویت گزارش شده است. در اغلب موارد یک شخصیت اصلی با نام واقعی خود شخص وجود دارد که منفعل، وابسته و افسرده‌خوست. شخصیت‌های دیگر معمولاً از لحاظ ویژگی‌های رفتاری و گفتاری با شخصیت اصلی فرد متضاد بوده و میتوانند پرخاشگر، خشن، زورگو، کنترل کننده، و خود ویرانگر باشند. شخصیت اصلی معمولاً از تجربه‌های سایر شخصیتها آگاه نیست. همچنین شخصیتهای منفعل معمولاً حافظههای محدودتری دارند، در حالیكه شخصیتهای متخاصم و کنترلگر معمولاً حافظههای كاملتری دارند. اختلال هویت یا شخصیت چندگانه، همانند سایر اختلالات تجزیهای- که عبارتند از: فراموشی تجزیهای، فرار تجزیهای، و مسخ شخصیت- شدیدترین و مزمن ترین نوع اختلالات تجزیهای محسوب میشود و بسیار نادر بوده و ظاهراً رد پای آن را باید بیشتر در فیلمها و کتاب‌ها جست تا واقعیت!
ویژگی اصلی اختلالهای تجزیهای، گسیختگی در کارکردهای حافظه، هوشیاری، هویت و ادراک است. این اختلال معمولاً از دوران کودکی شروع میشود و در زنان شایعتر است تا مردان. اختلالهای تجزیهای میتواند به دنبال شوکها و استرس‌های شدید روانشناختی مانند از دست دادن افراد مهم زندگی، فقدان حمایتهای محیطی لازم، و نیز سوء استفادههای ج×ن×س×ی و پرخاشگری بوجود آید. در واقع کاری که فرد میکند این است که با آفریدن یک یا چند شخصیت دیگر، ناخودآگاه سعی میکند تا درد و رنج حاصل از تجربههای تلخ گذشته و یا رویداد ناگواری که برایش رخ داده است را سرکوب نموده و به دست فراموشی بسپارد. چنین بیمارانی معمولاً در طی مصاحبه بالینی، مورد غیرعادی قابل توجهی از لحاظ وضعیت روانی از خود نشان نمیدهند. به‌جز این‌که در مورد دورههای زمانی مختلفی فراموشی دارند. معمولاً پس از مصاحبههای مستمر و طولانی با بیمار میتوان به وجود شخصیتهای چندگانه در وی پی برد. گاهی اوقات روانشناسان با واداشتن بیمار به تهیه یک دفترچه یادداشت روزانه میتوانند شخصیت‌های متعدد بیمار را در قالب این یادداشتها پیدا کنند. حدود 60 درصد بیماران به ندرت تغییر شخصیت میدهند. 20 درصد آنها نیز نه تنها به ندرت تغییر شخصیت میدهند بلکه در پوشاندن این تغییر هم مهارت کافی دارند.
 
نام موضوع : «هویت» (Identity) دسته : سینما و تئاتر

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین