. . .

کودکانه

  1. 'Hadis'

    متن داستان طوقی و موش زیرک

    طوقی و موش زیرک کلاغی در آسمان پرواز می‌کرد. به مزرعه‌ای سرسبز و زیبا رسید. روی شاخه درختی نشست تا کمی استراحت کند. همان طور که به اطراف خود نگاه می‌کرد، متوجه شد که یک شکارچی به طرف او می‌آید. کلاغ ترسید، اما بعد با خود گفت: تا زمانی که کبوترها، آهوان، خرگوش‌ها و دیگر موجودات هستند، هیچ‌کس به...
  2. هاویر

    معرفی بازی‌های‌کودکانه

    بازی‌های کودکانه به بازی‌های گروهی کودکان گفته می‌شود که ممکن است توسط بزرگسالان نیز انجام شود که معمولاً در کوچه، مدرسه و یا حیاط خانه‌ها انجام می‌شود. بازی‌های ورزشی شناخته شده مانند فوتبال شامل این مقاله نمی‌شوند. بالا بلندی، توپ چرخی، تیله بازی، خاله بزغاله، خروس جنگی، زو، شاه و وزیر، الک...
  3. هاویر

    معرفی ماقوّتى

    در بازی‌های گروهی که بازیکنان در دو تیم مقابل هم بازی می‌کنند نیاز است بعد از یارکشی و تعیین افراد دو گروه ، مشخص شود که ترتیب بازی چگونه است و کدام گروه باید بازی را آغاز کند. شیوه‌های مختلفی برای این کار وجود دارد که در نقاط مختلف کشور به گونه‌های متفاوتی اجرا می‌شود. «ماقوّتى » شیوه تعیین...
  4. هاویر

    شعر شعر لالایی گل مهتاب

    لالایی کن بخواب خوابت قشنگه گل مهتاب شبات هزار تا رنگه یه وقت بیدار نشی از خواب قصه یه وقت پا نذاری تو شهر غصه لالایی کن مامان چشماش بیداره مثل هر شب لولو پشت دیواره دیگه بادکنک تو نخ نداره نمی رسه به ابر پاره پاره
  5. هاویر

    شعر لالایی مونس

    لالالالا, گلم بودی – عزیر و مونسم بودی برو لولوی صحرایی – از این بچه ام چه می خوایی؟ لالالالا گل نسرین – بیرون رفتین, درو بستین منو بردین به هندستون – شوهر دادین به کردستون بیارین تشت و آفتابه- بشورین روی شهزاده – که شهزاده خدا داده لالالالا, گل چایی – لولو! از من چه می خوایی؟ که این بچه...
  6. هاویر

    متن قلم موی سحرآمیز

    رز عاشق نقاشی بود. او خیلی فقیر بود و هیچ خودکار و مدادی نداشت. او با چوب روی ماسه نقاشی می کشید. روزی از روزها پیرزنی رز را دید و گفت: «سلام! بیا این قلم مو و کاغذها رو بگیر. مال تو.» رز با لبخندی گفت: «خیلی ممنون!» رز خیلی خوشحال بود. با خود فکر کرد: «بذار ببینم، چی بکشم؟» اطراف را نگاه کرد و...
  7. هاویر

    متن تکه‌طلا

    پاول مرد بسیار ثروتمندی بود اما هیچ وقت از پولهایش خرج نمی کرد. او می ترسید که کسی آن را بدزدد. وانمود می کرد فقیر است و لباسهای کثیف و کهنه می پوشید. مردم به او می خندیدند ولی او اهمیتی نمی داد. او فقط به پول هایش اهمیت می داد. روزی یک تکه بزرگ طلا خرید. آن را در چاله ای نزدیک یک درخت مخفی کرد...
  8. هاویر

    متن جزیره سرسبز و خرم

    در یکی از روز‌ها کشتی به جزیره‌ای سرسبز و خرم رسید. مسافران از دیدن خشکی، فریاد شادی کشیدند. ناخدا که مرد باتجربه‌ای بود، مسافران را راهنمایی کرد: گوش کنید! ما راه طولانی‌ای در پیش داریم! به اندازه‌ای که لازم هست در این جزیره بمانید و بیش از آنچه لازم نیست توقف نکنید… در حال گردشِ و استراحت در...
  9. هاویر

    متن میراث سه برادر از قصه های قدیمی کودکانه

    در زمان قدیم مردی بود که سه پسر داشت. او در زندگی خود تنها ثروتی که داشت یک نردبان، یک طبل و یک گربه بود. وقتی که مرد، نردبان را پسر بزرگ، طبل را پسر وسطی و گربه را پسر کوچک برداشت. پسر بزرگی بعد از مرگ پدرش به فکر دزدی افتاد. یک روز نردبان را برداشت برد به دیوار خانه حاجی گذاشت تازه می‌خواست از...
  10. هاویر

    شعر فرهاد جان! به کودکی‌ات برگرد!

    از روزهای گمشده بازی در کوچه «بهار» نمی‌گوید همبازی قدیمی من فرهاد در کیسه زباله چه می‌جوید؟ افتاده است در ته یک قوطی تصویر نوجوانی غمگینش در کیسه زباله کجا پیداست؟ لبخندهای ساده شیرین‌اش یک تکه کثیف مقوا را دارد به جای فرفره او در دست یک مشت نان خشک کنار اوست! آیا گرسنه است؟ گمانم هست. در کوچه...
  11. هاویر

    معرفی ایده بهترین اسباب بازی برای کودکان 3 تا 5 ساله

    چگونه اسباب بازی خوب و مناسب برای کودک 3 تا 5 ساله انتخاب کنیم؟ انتخاب اسباب بازی برای کودکان باید به دقت و با توجه به جنسیت و توانایی های مختلف کودک انجام شود .کودک 3 تا 5 ساله یک سازنده قهار است و می تواند از هر چه به دستش می دهید یک شاهکار خلق کند. انتخاب اسباب بازی های کودکان در مرحله پیش...
  12. هاویر

    معرفی چگونه آب رنگ بسازیم؟

    رنگ ها را با 1 قاشق غذاخوری آب به ترکیب اضافه کنید . اگر می خواهید که رنگ تیره تر باشد ، از آب کمتری استفاده کنید و برای رنگ روشن نیز آب بیشتری بریزید .این پروسه را برای رنگ بیشتر تکرار کنید . دوباره برای هم زدن مجدد ترکیب یک قاشق غذاخوری رنگ را اضافه کنید و آن را در قالب یخ یا شیشه های مربا...
  13. هاویر

    متن داستان روزی که خورشید خانم قهر کرد

    خورشید خانم تازه از خواب بیدار شده بود. موهای طلایی رنگ و پرنورش را شانه زد و به زمین نگاه کرد. بچه ها دستهایشان رابه هم گره کرده بودند و میچرخیدند. گلها و درختان سرسبز، شبنم روی برگهایشان را نوازش میکردند. پروانه ها خنده کنان دور گلها پرواز میکردند و بالاخره همه و همه شاد و خوشحال بودند. خورشید...
  14. هاویر

    متن داستان خاله سوسکه

    یکی از زیباترین و جذاب ترین قصه های دوران کودکی همه ما، قصه خاله سوسکه است که بارها شنیده ایم اما از آن خسته نشده این و همچنان مشتاق شنیدن آن هستیم. در این مطلب می توایند این قصه زیبا را مطالعه نموده و همچنین برای کودکانتان بخوانید. داستان خاله سوسکه داستانی در را*بطه با زندگی سوسک جوانی است که...
  15. هاویر

    متن داستان محرم

    کاروان به کربلا رسید. شترها زانو زدند و بارهایشان را خالی کردند. بچه ها از روی شتر ها و اسبها پیاده شدند. بزرگترها خیمه ها را برپا کردند. بچه ها خیلی خوشحال شدند. امشب می توانستند توی خانه های چادری بخوابند. آن طرف تر یک رودخانه ی پر از آب بود. بچه ها عاشق آب بودند. بچه ها دوست داشتند مثل بزرگتر...
  16. هاویر

    متن داستان کودکانه یک کلاغ چهل کلاغ

    ننه کلاغه صاحب یک جوجه شده بود . روزها گذشت و جوجه کلاغ کمی بزرگتر شد . یک روز که ننه کلاغه برای آوردن غذا بیرون میرفت به جوجه اش گفت : عزیزم تو هنوز پرواز کردن بلد نیستی نکنه وقتی من خونه نیستم از لانه بیرون بپری و ننه کلاغه پرواز کرد و رفت . هنوز مدتی از رفتن ننه کلاغه نگذشته بود که جوجه کلاغ...
  17. آلباتروس

    انتشاریافته داستان کوتاه ماهک، دختر بی ادب | آلباتروس

    داستان: ماهک، دختر بی ادب نویسنده: آلباتروس ژانر: فانتزی خلاصه سیزده تا دوست که مثل یک خانواده در کنار هم زندگی می‌کردند؛ اما یکی از آن‌ها فرق می‌کرد. بقیه بچه‌ها زیاد دوستش نداشتند و در آخر برایش یک نقشه‌ کشیدند تا او را هم مثل خودشان کنند؛ ولی... .
  18. هدیه امیری

    تمام شده مجموعه شعر کار امروز را فردا مینداز | هدیه قلی‌زاده

    به نام خدایی که زندگی می‌بخشد نام مجموعه شعر: کار امروز را فردا مینداز شاعر: هدیه قلی‌زاده قالب: متغیر. ژانر: فانتزی، علمی-تخیلی مقدمه: انداختن کار امروز به فردا اشتباهه بچه‌ها.
  19. هاویر

    متن فیل تنها در جنگل

    یکی بود یکی نبود. یک روز یک فیل وارد یک جنگل شد و دنبال دوست می‌گشت. فیل قصه ما روی درخت یک میمون رو دید. ازش پرسید باهام دوست میشی؟ میمون بهش گفت تو خیلی گنده ای! تو نمیتونی مثل من از روی درخت بالا بری. آقا فیل داستان ما بعد از این یک خرگوش رو دید و ازش خواست که باهاش دوست بشه. اما خرگوش گفت...
  20. هدیه امیری

    تمام شده شعر شیطون بلایی شیرین اما خطرناک | هدیه کاربر انجمن رمانیک

    به‌ نام خالق شعر نام مجموعه شعر: شيطون بلايی شيرين اما خطرناک شاعر: هديه قلی‌زاده‌ اميری ژانر: فانتزی، طنز قالب: متغير مقدمه: آورده‌اند که روزی در شهری مردمانش به جای خوردن گوشت‌های حلال، هم‌چون گوشت مرغ، ماهی و گوسفند، روی آورده بودند به خوردن گوشت‌های حرام. آن‌چه خداوند فرموده‌اند‌: -...
بالا پایین