. . .

کودکانه

  1. هاویر

    متن میراث سه برادر از قصه های قدیمی کودکانه

    در زمان قدیم مردی بود که سه پسر داشت. او در زندگی خود تنها ثروتی که داشت یک نردبان، یک طبل و یک گربه بود. وقتی که مرد، نردبان را پسر بزرگ، طبل را پسر وسطی و گربه را پسر کوچک برداشت. پسر بزرگی بعد از مرگ پدرش به فکر دزدی افتاد. یک روز نردبان را برداشت برد به دیوار خانه حاجی گذاشت تازه می‌خواست از...
  2. هاویر

    شعر فرهاد جان! به کودکی‌ات برگرد!

    از روزهای گمشده بازی در کوچه «بهار» نمی‌گوید همبازی قدیمی من فرهاد در کیسه زباله چه می‌جوید؟ افتاده است در ته یک قوطی تصویر نوجوانی غمگینش در کیسه زباله کجا پیداست؟ لبخندهای ساده شیرین‌اش یک تکه کثیف مقوا را دارد به جای فرفره او در دست یک مشت نان خشک کنار اوست! آیا گرسنه است؟ گمانم هست. در کوچه...
  3. هاویر

    معرفی ایده بهترین اسباب بازی برای کودکان 3 تا 5 ساله

    چگونه اسباب بازی خوب و مناسب برای کودک 3 تا 5 ساله انتخاب کنیم؟ انتخاب اسباب بازی برای کودکان باید به دقت و با توجه به جنسیت و توانایی های مختلف کودک انجام شود .کودک 3 تا 5 ساله یک سازنده قهار است و می تواند از هر چه به دستش می دهید یک شاهکار خلق کند. انتخاب اسباب بازی های کودکان در مرحله پیش...
  4. هاویر

    معرفی چگونه آب رنگ بسازیم؟

    رنگ ها را با 1 قاشق غذاخوری آب به ترکیب اضافه کنید . اگر می خواهید که رنگ تیره تر باشد ، از آب کمتری استفاده کنید و برای رنگ روشن نیز آب بیشتری بریزید .این پروسه را برای رنگ بیشتر تکرار کنید . دوباره برای هم زدن مجدد ترکیب یک قاشق غذاخوری رنگ را اضافه کنید و آن را در قالب یخ یا شیشه های مربا...
  5. هاویر

    متن داستان روزی که خورشید خانم قهر کرد

    خورشید خانم تازه از خواب بیدار شده بود. موهای طلایی رنگ و پرنورش را شانه زد و به زمین نگاه کرد. بچه ها دستهایشان رابه هم گره کرده بودند و میچرخیدند. گلها و درختان سرسبز، شبنم روی برگهایشان را نوازش میکردند. پروانه ها خنده کنان دور گلها پرواز میکردند و بالاخره همه و همه شاد و خوشحال بودند. خورشید...
  6. هاویر

    متن داستان خاله سوسکه

    یکی از زیباترین و جذاب ترین قصه های دوران کودکی همه ما، قصه خاله سوسکه است که بارها شنیده ایم اما از آن خسته نشده این و همچنان مشتاق شنیدن آن هستیم. در این مطلب می توایند این قصه زیبا را مطالعه نموده و همچنین برای کودکانتان بخوانید. داستان خاله سوسکه داستانی در را*بطه با زندگی سوسک جوانی است که...
  7. هاویر

    متن داستان محرم

    کاروان به کربلا رسید. شترها زانو زدند و بارهایشان را خالی کردند. بچه ها از روی شتر ها و اسبها پیاده شدند. بزرگترها خیمه ها را برپا کردند. بچه ها خیلی خوشحال شدند. امشب می توانستند توی خانه های چادری بخوابند. آن طرف تر یک رودخانه ی پر از آب بود. بچه ها عاشق آب بودند. بچه ها دوست داشتند مثل بزرگتر...
  8. هاویر

    متن داستان کودکانه یک کلاغ چهل کلاغ

    ننه کلاغه صاحب یک جوجه شده بود . روزها گذشت و جوجه کلاغ کمی بزرگتر شد . یک روز که ننه کلاغه برای آوردن غذا بیرون میرفت به جوجه اش گفت : عزیزم تو هنوز پرواز کردن بلد نیستی نکنه وقتی من خونه نیستم از لانه بیرون بپری و ننه کلاغه پرواز کرد و رفت . هنوز مدتی از رفتن ننه کلاغه نگذشته بود که جوجه کلاغ...
  9. آلباتروس

    انتشاریافته داستان کوتاه ماهک، دختر بی ادب | آلباتروس

    داستان: ماهک، دختر بی ادب نویسنده: آلباتروس ژانر: فانتزی خلاصه سیزده تا دوست که مثل یک خانواده در کنار هم زندگی می‌کردند؛ اما یکی از آن‌ها فرق می‌کرد. بقیه بچه‌ها زیاد دوستش نداشتند و در آخر برایش یک نقشه‌ کشیدند تا او را هم مثل خودشان کنند؛ ولی... .
  10. هدیه زندگی

    تمام شده مجموعه شعر کار امروز را فردا مینداز | هدیه قلی‌زاده

    به نام خدایی که زندگی می‌بخشد نام مجموعه شعر: کار امروز را فردا مینداز شاعر: هدیه قلی‌زاده قالب: متغیر. ژانر: فانتزی، علمی-تخیلی مقدمه: انداختن کار امروز به فردا اشتباهه بچه‌ها.
  11. هاویر

    متن فیل تنها در جنگل

    یکی بود یکی نبود. یک روز یک فیل وارد یک جنگل شد و دنبال دوست می‌گشت. فیل قصه ما روی درخت یک میمون رو دید. ازش پرسید باهام دوست میشی؟ میمون بهش گفت تو خیلی گنده ای! تو نمیتونی مثل من از روی درخت بالا بری. آقا فیل داستان ما بعد از این یک خرگوش رو دید و ازش خواست که باهاش دوست بشه. اما خرگوش گفت...
  12. هدیه زندگی

    تمام شده شعر شیطون بلایی شیرین اما خطرناک | هدیه کاربر انجمن رمانیک

    به‌ نام خالق شعر نام مجموعه شعر: شيطون بلايی شيرين اما خطرناک شاعر: هديه قلی‌زاده‌ اميری ژانر: فانتزی، طنز قالب: متغير مقدمه: آورده‌اند که روزی در شهری مردمانش به جای خوردن گوشت‌های حلال، هم‌چون گوشت مرغ، ماهی و گوسفند، روی آورده بودند به خوردن گوشت‌های حرام. آن‌چه خداوند فرموده‌اند‌: -...
  13. A.i.h

    متن قصه ماهی رنگین کمان

    ماهی رنگین کمان و دوستانش توی کلاس نشسته بودند. خانم هشت پا، آموزگار ماهی ها گفت :«بچه ها امروز روز تازه ای به کلاس ما می آید که اسمش فرشته است. او و خانواده اش تازه از آب های غربی به این جا آمده اند.»ماهی پفی در حالی که باله هایش را تکان می داد، گفت: « من هم قبلاً آن جا زندگی کرده ام.»خانم هشت...
  14. A.i.h

    شعر مرغ قشنگم

    مرغ قشنگم قدقدقدا می کنه شاید داره منو صدا می کنه دونه می خواد تا بخوره برای من تخم بذاره یه مشت دونه بر می دارم برای مرغـم می پاشم یه کاسه ی آب میارم جلوی مرغم میذارم اون می خوره آب و دونه بعدش میره توی لونه می خوابه قدقد می کنه برای من تخم می کنه
  15. A.i.h

    شعر زنبور عسل

    باز زنبور عسل صبح زود آمد خرید هر کجای باغ را شادمانه سر کشید گفت: ‌ای گل‌ها سلام باز هم مهمان رسید بال زد هی بال زد هی پرید و هی پرید تاب خورد و آب خورد از میان برگ بید ناگهان در کنج باغ غنچه‌ای را باز دید پر زد و رویش نشست شیره آن را چشید گفت: به‌به عالی است شاد شد آن را خرید...
  16. A.i.h

    متن هفت داستان کودکانه

    ۱- داستان کودکانه خرگوش و شیر روزگاری در یک جنگل زیبا یک شیر عصبانی و بداخلاق زندگی می کرد، او پادشاه جنگل بود و حیوانات زیادی را برای اینکه غذای خود را تامین کند کشته بود به همین دلیل همه ی حیوانات از او وحشت داشتند. روزی حیوانات جلسه ای برگزار کردند تا راهکاری پیدا کنند تا از دست شیر بدجنس...
  17. A.i.h

    شعر بهار

    روی انگشت بهار شاپرک می‌خندد بال‌هایش را، باز می‌کند، می‌بندد شاپرک می‌داند که بهار آمده است بر سرِ کوه، نسیم باز چادُر زده است از هوا انگاری بوی گل می‌بارد شاپرک در چشمش آسمانی دارد چشمه می‌جوشد باز مثل آوازِ بهار شاپرک می‌داند هست آغاز بهار شاپرک بالش را لحظه‌ای...
  18. A.i.h

    متن قصه صدای ماشین

    یک روز آقای راننده داشت می رفت سر کارش. همین طوری که داشت می رفت و می رفت و می رفت، یک دفعه حواسش پرت شد و خورد به یک ماشین دیگه. گفت ای بابا! حالا چه کار کنم؟ از ماشینش پیاده شد. دید راننده اون یکی ماشین یه خانومه که انگشتش زخم شده. یک کمی که صبر کردند، دیدند یه صدایی میاد: بَه بو بَه بو...
  19. A.i.h

    شعر امام صادق

    ششمین امام دینم ششمین ولی تو هستی ششمین امام شیعه پسر علی(ع)تو هستی به تو جان گرفته دینم به تو زنده گشته قرآن نشوم در این جهان گم که تویی چراغ تابان نروم به راه باطل تو چراغ راه مایی تو امام مهربانی تو چه خوب و باصفایی به خدا که دیده ام من شده شیعه ی تو لایق به لبش همیشه باشد سخن امام صادق
  20. A.i.h

    شعر عینک مادربزرگ

    عینک مادر بزرگ چند روزيه شكسته انگار يه عالمه غم توي دلش نشسته هرجا كه ميخواد بره منو صدا ميكنه اونوقت با مهربوني منو دعا ميكنه خدا كنه كه چشماش دوباره خوب ببينه چون كه دلم نميخواد غم تو دلش بشينه
بالا پایین